English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slotted casing U لوله جدار مشبک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
casing tube U لوله جدار
casings U لوله جدار چاه پوشش
casing U لوله جدار چاه پوشش
screen pipe U لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
netted veined U دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge U پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
races U جدار
hulls U جدار
dissepiment U جدار
hull U جدار
raced U جدار
race U جدار
wythe U جدار
walls U جدار
screens U جدار
septum U جدار
curtains U جدار
screened U جدار
screening, screenings U جدار
wall U جدار
sidewall U جدار
screen U جدار
rough boundary U جدار زبر
bulkheads U جدار داخلی
bearing race U جدار یاتاقان
bulkhead U جدار داخلی
tall road U راه با جدار
curtains U جدار پرده
partitions U جدار افراز
inner bottom U جدار داخلی
partition U جدار افراز
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
thin walled cylinder U استوانه جدار نازک
toe crack U شکاف جدار سم اسب
chucking reamer U برقو با جدار تراش
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
floating reamer U برقو یا جدار تراش متحرک
phlebitic U دچار اماس جدار ورید
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
diatomaceous U دارای جدار سیلیسی شبیه گمزادان
manubrium U سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
acrus choralis U [جدار بین گروه کر و شبستان کلیسا]
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
uncased well U چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
wanelength U طول جدار جداکننده یا پرده جدا کننده
scale U ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets U بست لوله دوراهی لوله
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
meshy U مشبک
retiform U مشبک
retculate U مشبک
grilled U مشبک
latticed U مشبک
cancellated U مشبک
flowing <adj.> U مشبک
reticular U مشبک
netted U مشبک
cribriform U مشبک
gridded U مشبک
cancellate U مشبک
honeycomb U مشبک
honeycombs U مشبک
aperture mask U صفحه مشبک
sleeve brick U اجر مشبک
checker chamber U اطاقک مشبک
lattice windows U پنجره مشبک
bar screen U دریچه مشبک
checker brick U اجر مشبک
lattices U تیر مشبک
reticulate U مشبک کردن
truss bridge U پل با تیر مشبک
air-bick U سفال مشبک
shadow mask U صفحه مشبک
latticework U چیز مشبک
grille U پنجره مشبک
pierced woodwork U چوبکاری مشبک
interweave U مشبک کردن
grilles U پنجره مشبک
perforated cover plates U صفحات مشبک
lattice U کار مشبک
lattice U تیر مشبک
perforated brick U اجر مشبک
lattices U کار مشبک
interweaves U مشبک کردن
interweaving U مشبک کردن
wire mesh U اهنبندی مشبک
interwove U مشبک کردن
trestle work U پایههای مشبک
bar screen U ریچه مشبک
crates U صندوق مشبک
crate U صندوق مشبک
lattice window U پنجره مشبک
interknit U در هم مشبک کردن
Geometrical U مشبک کاری
lattice woung coil U پیچک مشبک
fretwork specialist U مشبک کار
honeycomb coil U پیچک مشبک
trussing U تیر مشبک
truss U تیر مشبک
hollow brick U اجر مشبک
mesh iron U اهن مشبک
meshwork U کارهای مشبک
trussed U تیر مشبک
lattice tower U برج مشبک
trusses U تیر مشبک
lattice suspension bridge U پل اویزشی مشبک
lattic-window U پنجره مشبک
lattice tower U دکل مشبک
lattice mast U دکل مشبک
interlace U مشبک کردن
lattice grider U تیر مشبک
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
net winged U دارای بال مشبک
lattice girder U تیر حمال مشبک
Lantern ring U رینگ مشبک یا پنجره ای
mesh reinforcement U ارماتور مشبک فلزی
reticulum U بافت همبند و مشبک
Kentish tracery U مشبک کاری کنتی
perforated metal basket U سبد فلزی مشبک
reticulate U شبکه کردن مشبک
grillwork U پنجره مشبک سازی
reinforced grillage U ارماتور مشبک فلزی
chancel-rail U نرده مشبک [کلیسا]
interlaced U درهم بافته مشبک
luggage net U باربند فلزی مشبک
expanded metal U ورق اهن مشبک
lattic-bridge U تیر حمال مشبک
chancelor U جداره مشبک [کلیسا]
drop-tracery U تزئینات مشبک کاری
chancel-rail U دیواره مشبک [کلیسا]
cylinder liner U رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
corner truss U تیر مشبک کنج دار
cellular metal floor raceway U سیم روی کف مشبک اطاق
caul U نوعی روسری مشبک توری
rack U توری مشبک اشغال گیر
racked U توری مشبک اشغال گیر
gridiron U خطوط یا میلههای فلزی مشبک
racks U توری مشبک اشغال گیر
lattice analogy U روش قیاس به تیر مشبک
wracked U توری مشبک اشغال گیر
wracks U توری مشبک اشغال گیر
laced column U ستون مشبک با بستهای چپ وراست
meshes U شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding U [ابزار بند مشبک یا توری مانند]
form-piece U [تکه های سنگ در مشبک کاری]
grillage U زمینه و طرح مشبک توری و غیره
mesh U شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing U شبکه تور مانند یا مشبک کردن
air-grating U [پنجره مشبک برای عبور هوا]
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
choir-rail U [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet U صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
honeycomb U بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycombs U بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
valve seat reamer U جدار تراش نشیمنگاه سوپاپ برقوی نشیمنگاه سوپاپ
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
pipe layer U لوله کش
hose U لوله
pipe cutter U لوله بر
cylinder U لوله
cylinders U لوله
pipe U لوله
stave U لوله اب
tube cutter U لوله بر
valve U لوله
spouted U لوله
chimneys U لوله
chimney U لوله
hoses U لوله
valves U لوله
hosed U لوله
tubulation U لوله
spout U لوله
blast pipe U لوله دم
rolls U لوله
spouting U لوله
pipe fitter U لوله کش
spouts U لوله
rolled U لوله
blast main U لوله دم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com