English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reducing pipe U لوله احیاء کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recucing slag U سرباره احیاء کننده
regenerative memory U حافظه احیاء کننده
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
burster tube U لوله منفجر کننده
barrel reflector U منعکس کننده لوله
utilidor U لوله عایق کننده
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
gas collector U لوله جمع کننده گاز
barrel reflector U منعکس کننده وضع داخل لوله
reclamation U احیاء
revivals U احیاء
reclaimation U احیاء
reductions U احیاء
reconstructions U احیاء
reduction U احیاء
reconstruction U احیاء
wake U احیاء
waked U احیاء
deoxidation U احیاء
revival U احیاء
wakes U احیاء
regeneration U احیاء
reclaims U احیاء کردن
deoxidate U احیاء کردن
reconstructing U احیاء کردن
reconstructs U احیاء کردن
reduction U کاهش احیاء
regenerates U احیاء کردن
regenerating U احیاء کردن
regenerated U احیاء کردن
regenerate U احیاء کردن
reclaimed U احیاء کردن
oxidizing period U دوره احیاء
cultivationg waste land U احیاء موات
reconstructed U احیاء کردن
reclaim U احیاء کردن
reclaiming U احیاء کردن
oxidizing slag U سرباره احیاء
reclaimable U قابل احیاء
deoxidize U احیاء کردن
reconstruct U احیاء کردن
reductions U کاهش احیاء
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
reclaim U احیاء اراضی موات
undelete utility U برنامه کمکی احیاء
reclaims U احیاء اراضی موات
instauration U احیاء تجدید بنا
reclaiming U احیاء اراضی موات
reclaimed U احیاء اراضی موات
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
sockets U بست لوله دوراهی لوله
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
nozzles U سر لوله اب
bore U لوله
rolled U لوله
bores U لوله
sequacious U لوله شو
nozzle U سر لوله اب
rolls U لوله
tube U لوله
plumbers U لوله کش
valves U لوله
chimney U لوله
chimneys U لوله
plumber U لوله کش
tubulation U لوله
tube cutter U لوله بر
pipe line U خط لوله
stave U لوله اب
pipe layer U لوله کش
pipe fitter U لوله کش
pipe cutter U لوله بر
valve U لوله
water pipe U لوله اب
duct U لوله اب
cannons U لوله
rouleau U لوله
clips U لوله
clippings U لوله
clipped U لوله
cannon U لوله
clip U لوله
hosepipe U لوله
tubes U لوله
spout U لوله
spouted U لوله
spouting U لوله
spouts U لوله
piped U لوله
pipe U لوله
roll U لوله
pipelines U خط لوله
blast main U لوله دم
drain pipe U لوله
discharge head U سر لوله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com