Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hinge
U
لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
hinges
U
لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hinge pin
U
محور لولایی
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
hinge pin
U
محور اتصال لولایی
hoods
U
کاپوت ماشین
hood
U
کاپوت ماشین
hood bonnet
U
کاپوت ماشین
hoods
U
کلاهک کاپوت ماشین روپوش
hood
U
کلاهک کاپوت ماشین روپوش
lathe center
U
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
countershaft pulley
U
محور با پولی یا چرخ دندانه دار که به یک ماشین وصل میشود
back gear shaft
U
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wheelbases
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro
U
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up
U
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
hinge joint
U
مفصل لولایی
ginglymus
U
مفصل لولایی
throw over switch
U
کلید لولایی
hinge coupler
U
جفتگر لولایی
condoms
U
کاپوت
condom
U
کاپوت
preservative
U
کاپوت
dozzle
U
کاپوت
preservatives
U
کاپوت
axis of signal communication
U
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
hinges
U
لولا چرخش لولایی
hinge
U
لولا چرخش لولایی
bonnets
U
کاپوت اتومبیل
hood
U
کاپوت اتومبیل
hoods
U
کاپوت اتومبیل
bonnet
U
کاپوت اتومبیل
rubber
U
ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
rubbers
U
ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
knuckle joint
U
لولای مفصلی
fixed pivot
U
لولای ثابت
joint hinge
U
لولای قدی
wire hinge
U
لولای سیمی
camera nadir
U
خط لولای دوربین
inside hinge
U
لولای داخلی
piano hinge
U
لولای قدی
swivel
U
لولای پاشنه گرد
swivelled
U
لولای پاشنه گرد
turning points
U
نقطه لولای چرخش
turning point
U
نقطه لولای چرخش
swivels
U
لولای پاشنه گرد
knuckle joint
U
لولای بند دار
butts
U
لبه لولای فرنگی
butted
U
لبه لولای فرنگی
butt
U
لبه لولای فرنگی
the door swung open
U
در روی لولای خودچرخیده است
pintle center
U
مرکز لولای جنگ افزار
orbit point
U
نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
ventral
U
تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
grasshopper beam
U
تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
variable incidence
U
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
blade flapping
U
حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
creaked
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creak
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaking
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaks
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
variable pitch
U
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
diptych
U
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
wobble plate
U
دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
photo nadir
U
مرکز خط المرکزین عکس نقطه لولای عکس هوایی
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
spindle
U
محور
z axis
U
محور z
z axis
U
محور "زد"
concentric
U
هم محور
spindles
U
محور
shafts
U
محور
shaft
U
محور
cranking
U
محور
crank
U
محور
journal
U
سر محور
cranked
U
محور
pinning
U
محور
pinned
U
محور
pin
U
محور
x axis
U
محور x
cranks
U
محور
coaxial
U
هم محور
interaxial
U
محور
interaxal
U
محور
axles
U
محور
y axis
U
محور y
trunnion
U
سر محور
coaxal
U
هم محور
axis
U
خط محور
rachis
U
محور
pivoted
U
محور
azimuth
U
محور
pivots
U
محور
dam axis
U
محور سد
pintle
U
محور
stems
U
محور
stemming
U
محور
stemmed
U
محور
stem
U
محور
axis
U
محور
shaft head
U
محور
pivot
U
محور
pedestals
U
محور
axle
U
محور
center line
U
خط محور
pedestal
U
محور
mandrel
U
محور
mandril
U
محور
arbor
U
محور
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
axle
U
اکسل محور
coaxing
U
کابل هم محور
hinges
U
مدار محور
coaxes
U
کابل هم محور
dual y axis graph
U
نمودار با دو محور y
coax
U
کابل هم محور
driving axle
U
محور رانش
driving axle
U
محور گرداننده
crank axle
U
محور لنگ
coaxial cable
U
کابل هم محور
hollow shaft
U
محور مجوف
solid shaft
U
محور توپر
pivots
U
محور قامه
crystal axis
U
محور کریستال
linchpin
U
میخ محور
shaft tube
U
خروجی محور
data link
U
محور مخابرات
signal axis
U
محور مخابرات
elastic axis
U
محور الاستیک
lynchpins
U
پین محور
lynchpins
U
میخ محور
linchpins
U
پین محور
coaxial line
U
کابل هم محور
linchpin
U
پین محور
earth's axis
U
محور زمین
coaxed
U
کابل هم محور
axle
U
محور صاف
drag axis
U
محور پسا
floating axle
U
محور نوسان
drive shaft
U
محور محرکه
drive shaft
U
محور رانش
flexural axis
U
محور خمش
drive shafts
U
محور محرکه
camshaft
U
محور بادامک
drive shafts
U
محور رانش
cartesial axis
U
محور دکارتی
shaft tunnel
U
گذرگاه محور
axles
U
محور انتقال
cartesian coordinates
U
محور مختصات
pivot
U
محور قامه
celestrial axis
U
محور عالم
cranked
U
دسته محور
camshaft
U
محور کنترل
cranking
U
دسته محور
shaft collar
U
بست محور
axle
U
محور انتقال
linchpins
U
میخ محور
hinge
U
مدار محور
pivoted
U
محور قامه
cranks
U
دسته محور
cantilever extension
U
محور سگدست
shaft bracket
U
نگهدارنده محور
axles
U
اکسل محور
camshafts
U
محور کنترل
child centered
U
کودک محور
axles
U
محور صاف
gavernor shaft
U
محور رگولاتور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com