Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slip
U
جدا شدن لنگر اززمین
slips
U
جدا شدن لنگر اززمین
slipped
U
جدا شدن لنگر اززمین
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
aweigh
U
تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
anchor watch
U
گروه نگهبانی لنگر نگهبان لنگر
anchor in sight
U
لنگر بالاست لنگر را دیدم
The aircraft got off the ground .
U
هواپیما اززمین بلند شد
loft
U
ارتفاع گوی گلف اززمین
lofts
U
ارتفاع گوی گلف اززمین
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
cover drive
U
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
lift
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
lifted
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
lifting
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
lifts
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
capstan
U
میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
pickup message
U
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
dugout dewelling
U
کنده
timber
U
کنده
block
U
کنده
chunk
U
کنده
chunks
U
کنده
clog
U
: کنده
clogged
U
: کنده
clogs
U
: کنده
knockstone
U
کنده
blocs
U
کنده
bloc
U
کنده
blocks
U
کنده
blocked
U
کنده
pulled
U
کنده
stubs
U
کنده
stubbing
U
کنده
stubbed
U
کنده
block aead
U
سر کنده
stock
U
کنده
stocked
U
کنده
bilboes
U
کنده
anvil stock
U
کنده
stub
U
کنده
chumps
U
کنده
chump
U
کنده
logs
U
کنده
log
U
کنده
graven
U
کنده
in intaglio
U
بشکل کنده
in plain english
U
پوست کنده
ingraving
U
کنده کاری
plummer block
U
کنده محور
inside sarma
U
انواع کنده رو
logs
U
کنده چوب
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
dugouts
U
کنده شده
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
leg pickup
U
کنده کشی
engraver
U
کنده کار
trunk
U
کنده درخت
trunks
U
کنده درخت
engravers
U
کنده کار
logrolling
U
کنده غلتانی
dugout
U
کنده شده
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
olympic lift
U
کنده یک چاک
log
U
کنده چوب
husked
U
پوست کنده
frankly
U
رک وپوست کنده
control block
U
کنده کنترل
unstuck
U
کنده شده
entry block
U
کنده مدخل
deblocking
U
کنده شکنی
block length
U
درازای کنده
stumpy
U
پر از کنده درخت
deblock
U
شکستن کنده
stump
U
کنده درخت
stumped
U
کنده درخت
plummer block
U
کنده شفت
stumping
U
کنده درخت
stumps
U
کنده درخت
carver
U
کنده کار
block mark
U
نشان کنده
glyptics
U
کنده کاری
building block
U
کنده ساخت
peeled
U
پوست کنده
hulled
U
پوست کنده
blockette
U
کنده کوچک
graving
U
کنده کاری
picked
U
پوست کنده
aboveboard
U
پوست کنده
block size
U
اندازه کنده
grits
U
جوپوست کنده
wooden anvil stock
U
کنده چوب
building blocks
U
بنا کنده
building blocks
U
کنده ساخت
building block
U
بنا کنده
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
carve
U
کنده کاری کردن
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
intagliated
U
کنده کاری شده
logged
U
از کنده پاک شده
quarried
U
ازکان کنده شده
trunks
U
الوار کنده چوب
trunk
U
الوار کنده چوب
dug in
U
سنگر کنده شده
loggats
U
کنده کوچک دیرک
loggets
U
کنده کوچک دیرک
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
carvings
U
کنده کاری کردن
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
carves
U
کنده کاری کردن
carved
U
کنده کاری کردن
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
blocks
U
کنده مانع ورادع
plainer
U
ساده پوست کنده
rock hewn
U
از کوه کنده شده
plains
U
ساده پوست کنده
plain
U
ساده پوست کنده
blocked
U
کنده مانع ورادع
block
U
کنده مانع ورادع
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
stubby
U
پراز کنده درخت
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
shelled almond
U
بادام پوست کنده
ptisan
U
گندم پوست کنده
plainest
U
ساده پوست کنده
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
zincograph
U
روی کنده کاری شده
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
swinge
U
لنگر
anchor
U
: لنگر
weight
U
لنگر
anchoring
U
لنگر
anchor
U
لنگر
stockless anchor
U
لنگر
anchoring
U
: لنگر
brake weight
U
لنگر
makefast
U
لنگر
anchors
U
: لنگر
moment
U
لنگر
prickly a
U
لنگر
moments
U
لنگر
anchors
U
لنگر
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
drogue
U
لنگر چتری
failure moment
U
لنگر گسیختگی
c.q.r. anchor
U
لنگر خمیده
cable officer
U
افسر لنگر
cable party
U
گروه لنگر
chain cable
U
زنجیر لنگر
captain of the forecastle
U
سر گروه لنگر
fisherman's anchor
U
لنگر قایق
fixed end moment
U
لنگر گیرداری
flexural moment
U
لنگر خمشی
killick
U
لنگر سبک
shank
U
بازوی لنگر
sea anchor
U
لنگر دریا
sea anchor
U
لنگر چتری
sea anchor
U
لنگر کشتی
riding anchor
U
لنگر اولی
maximum moment
U
حداکثر لنگر
maximum moment
U
لنگر بیشینه
moment equation
U
معادله لنگر
moment of inertia
U
لنگر جبر
resisting moment
U
لنگر مقاوم
mooring buoy
U
بویه لنگر
restraining moment
U
لنگر گیرداری
recoilless
U
بدون لنگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com