English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quince seed mucilage U لعاب بهدانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bandolin U بهدانه
quince seed U بهدانه
gossamer U لعاب خورشید لعاب عنکبوت
mucilage U لعاب
glost U لعاب
glair U لعاب
frit U لعاب
glazing U لعاب
coating varnish U لعاب
coat of laquer U لعاب
bandolin U لعاب
glazes U لعاب
enamel U لعاب
slime U لعاب
glaze U لعاب
base course U قشر لعاب
glaire U سفیده لعاب
bands of turquoise U لعاب فیروزهای
washed mineral U لعاب سفیداب
salt glaze U لعاب نمکی
dipping enamel U لعاب شناور
enamel coat U روکش لعاب
enamel varnish U لاک لعاب
refractory enamel U لعاب نسوز
insulating varnish U لعاب عایق
phosphate finish U لعاب فسفات
overglaze U با لعاب پوشاندن
overglaze U لعاب ثانوی
varnish U لعاب زدن به
glaze U لعاب شیشه
varnished U لعاب زدن به
varnishes U لعاب زدن به
varnishing U لعاب زدن به
glazes U لعاب شیشه
air thread U لعاب خورشید
enamel U لعاب مینا
enamel U لعاب دادن
apply glaze U لعاب کردن
baking enamel U لعاب دادن با گرما
enamel U لعاب دادن مینا
synthetic resin enamel U لعاب صمغ مصنوعی
vitreous enamel coating U روکش لعاب شیشهای
overcolour U زیاد لعاب دادن
binder course U لایه یا قشر لعاب
glazing U پرداخت لعاب کاری
enamelling oven U کوره لعاب دهی
glaze finish U پرداخت برق یا لعاب
graniteware U فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bacino U سفال لعاب دار رنگی
gallvanize U لعاب دادن با فلز روی
bat U لعاب مخصوص فروف سفالی
bats U لعاب مخصوص فروف سفالی
glazes U لعابی کردن لعاب دادن
glaze U لعابی کردن لعاب دادن
overglaze U روی چیزی را لعاب دادن
batted U لعاب مخصوص فروف سفالی
gossamery U لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
aluminum pigmented dope U لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
glazing kiln U کوره لعابی کوره لعاب پزی
garnishing U زینت دادن لعاب دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com