Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
don
U
لرد یا نجیب زاده
donned
U
لرد یا نجیب زاده
donning
U
لرد یا نجیب زاده
dons
U
لرد یا نجیب زاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nobleman
U
نجیب زاده
noblemen
U
نجیب زاده
knight
U
نجیب زاده
knighted
U
نجیب زاده
knighting
U
نجیب زاده
knights
U
نجیب زاده
magnate
U
نجیب زاده
magnates
U
نجیب زاده
patrician
U
نجیب زاده
patricians
U
نجیب زاده
blue blooded
U
نجیب زاده
blue-blooded
U
نجیب زاده
childe
U
نجیب زاده
aristocrat
U
نجیب زاده
aristocrats
U
نجیب زاده
bashaw
U
نجیب زاده
blue blood
U
نجیب زاده اشراف زاده
chevalier
U
نجیب زاده
gentleman of fortune
U
نجیب زاده حادثه جو
high born
U
نجیب زاده
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
thane
U
نجیب زاده
well born
U
اصیل نجیب زاده
wellborn
U
نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
noblewoman
U
نجیب زاده
noblewomen
U
نجیب زاده
Other Matches
cousinry
U
عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
nepotism
U
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
nepew
U
پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
cousinly
U
دایی زاده وار خاله زاده وار
gentlewomanly
U
نجیب
maidenly
U
نجیب
sobersided
U
نجیب
genteel
U
نجیب
of a noble family
U
نجیب
gentler
U
نجیب
indecent
U
نا نجیب
decent
U
نجیب
gentlewomen
U
زن نجیب
nicest
U
نجیب
immodest
U
نا نجیب
gentlest
U
نجیب
meek
U
نجیب
gentlewoman
U
زن نجیب
gentle
U
نجیب
nice
U
نجیب
nicer
U
نجیب
noble gas
U
گاز نجیب
noblest
U
نجیب باشکوه
nobles
U
نجیب باشکوه
nobler
U
نجیب باشکوه
noble
U
نجیب باشکوه
noble metals
U
فلزات نجیب
genteelly
U
نجیب وار
noble metal
U
فلز نجیب
blandest
U
شیرین و مطلوب نجیب
gentlemanlike
U
شایسته مرد نجیب
particianship
U
نجیب زادگی اصالت
blander
U
شیرین و مطلوب نجیب
bland
U
شیرین و مطلوب نجیب
shabby genteel
U
نجیب نما فقیرواقا منش
gentlewomanlike
U
شایسته بانوان نجیب ومحترم
A blood horse needs only one stroke of the whip .
<proverb>
U
اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
noblesse oblige
U
بزرگواری و سخاوتمندی نشانه نجیب زادگی
progeniture
U
زاده
frying
U
زاده
fitz
U
زاده
descendant
U
زاده
descended
U
زاده
fries
U
زاده
descendent
U
زاده
fry
U
زاده
nee
U
زاده
first-born
U
نخست زاده
legitimating
U
حلال زاده
sea born
U
زاده دریا
legitimates
U
حلال زاده
legitimated
U
حلال زاده
legitimate
U
حلال زاده
first born
U
نخست زاده
levite
U
زاده لاوی
cousins
U
عمه زاده
born in lawful wedding
U
حلال زاده
born in the purple
U
دارا زاده
born in the purple
U
غنی زاده
patricians
U
اعیان زاده
cousin german
U
عمو زاده
cousin german
U
عمه زاده
patrician
U
اعیان زاده
coz
U
عمه زاده
coz
U
دایی زاده
illegitimate
U
زنا زاده
cousin
U
عمه زاده
cousins
U
خاله زاده
cousins
U
عمو زاده
cousins
U
دایی زاده
cousin
U
دایی زاده
cousin
U
عمو زاده
aristocrats
U
اشراف زاده
cousin
U
خاله زاده
coz
U
خاله زاده
aristocrat
U
اشراف زاده
firstling
U
نخست زاده
hagseed
U
زاده عجوزه
firstborn
U
نخست زاده
first ling
U
نخست زاده
hamite
U
زاده حام
first begotten
U
نخست زاده
evite
U
زاده حوا
earth born
U
زاده خاک
freeborn
U
ازاد زاده
grandee
U
اصیل زاده
mulatto
U
زاده اروپایی وزنگی
junker
U
اصیل زاده المانی
underbred
U
نااصل زاده بی تربیت
speak of the devil and he appears
<idiom>
U
حلال زاده بودن
feringhee
U
پرتغالی زاده هند
cousinly
U
عمه زاده وار
hagborn
U
شیطان زاده فرزند ساحره
true born
U
حلال زاده اصیل اصل
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
milord
U
مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
mestizo
U
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
knickerbocker
U
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
mestiza
U
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
grand tours
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
pythogenic
U
پیدا شده از چرک یا گندیدگی زاده چرک
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
what is bred in the bone will come out in the flesh
<proverb>
U
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com