English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She entered the room as naked as the day she was born . U لخت وعور وارد اتاق شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compartmentalised U اتاق اتاق کردن
compartmentalises U اتاق اتاق کردن
compartmentalising U اتاق اتاق کردن
compartmentalize U اتاق اتاق کردن
compartmentalizing U اتاق اتاق کردن
compartmentalized U اتاق اتاق کردن
compartmentalizes U اتاق اتاق کردن
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
i had scarely arrived U تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
chamber U اتاق
chambers U اتاق
rooms U اتاق
room U اتاق
room mate U هم اتاق
common rooms U اتاق استادان
newsrooms U اتاق خبر
newsrooms U اتاق نودادنگاری
dortour U اتاق خواب
chamber of commerce U اتاق تجارت
reading room U اتاق قرائت
surgery U اتاق جراحی
surgeries U اتاق جراحی
waiting-room U اتاق انتظار
reception room U اتاق پذیرایی
reception room U اتاق انتظار
dorter U اتاق خواب
newsroom U اتاق نودادنگاری
common room U اتاق استادان
bed and breakfast U اتاق و صبحانه
reading rooms U اتاق قرائت
ante-chamber U اتاق انتظار
assmbly-room U اتاق همایش
chamber of commerce U اتاق بازرگانی
batten U [تخته ی کف اتاق ]
common joist U تیر کف اتاق
houseroom U اتاق خانه
newsroom U اتاق خبر
reception rooms U اتاق پذیرایی
linoleum U مشمع کف اتاق
wheelhouses U اتاق سکان
wheelhouse U اتاق سکان
living rooms U اتاق نشیمن
living room U اتاق نشیمن
sitting-rooms U اتاق نشیمن
sitting-room U اتاق نشیمن
sitting room U اتاق نشیمن
Room 123 U اتاق 123
a double room U یک اتاق دو نفره
a sinlge room U یک اتاق یک نفره
a single room U یک اتاق یک نفره
reception rooms U اتاق انتظار
Get out of the room. U از اتاق بروبیرون
studio U اتاق کار
studios U اتاق کار
sickroom U اتاق بیمار
sickrooms U اتاق بیمار
roomful U بقدر یک اتاق پر
roomfuls U بقدر یک اتاق پر
clearing house U اتاق تهاتر
clearing houses U اتاق تهاتر
tearoom U اتاق چای
toolroom U اتاق ابزار
distorted room U اتاق خطاانگیز
undercroft U اتاق کلیسا
spense U اتاق ناهارخوری
studding U ارتفاع اتاق
spence U اتاق ناهارخوری
war room U اتاق جنگ
long gallery U اتاق طویل
room temperature U دمای اتاق
war room U اتاق عملیات
chamber of trade U اتاق تجارت
chamber of trade U اتاق بازرگانی
chamber of shipping U اتاق کشتیرانی
snow cave U اتاق برفی
keeping-room U اتاق نشیمن
vacuum chamber U اتاق خلاء
Elephant in the living room U فیل در اتاق نشیمن
vestibular U اتاق کوچک بدن
operations room U اتاق عملیات
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
halls U اتاق بزرگ دالان
Accident and Emergency U اتاق عمل اورژانس
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
hall U اتاق بزرگ دالان
stokehold U اتاق اتشخانه کشتی
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
A+E unit [British E] U اتاق عمل اورژانس
casuality department [British E] U اتاق عمل اورژانس
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
enclosure U اتاق راهبان [دین]
vestries U اتاق دعا رخت کن
workroom U اتاق کار کارگاه
lead chamber process U فرایند اتاق سربی
Casuality [British E] U اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room U اتاق عمل اورژانس
Operation room. U اتاق عمل ( بیمارستان )
chambers U اتاق خواب خوابگاه
emergency room [American E] [e.r.] [ER] U اتاق عمل اورژانس
chamber U اتاق خواب خوابگاه
undercroft U اتاق زیر زمینی
cabins U اتاق کوچک قایق
cabin U اتاق کوچک قایق
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
calefactory U [اتاق گرم صومعه]
Br U مخفف اتاق خواب
playroom U اتاق بازی کودکان
playrooms U اتاق بازی کودکان
vestry U اتاق دعا رخت کن
workshops U اتاق کار کارگاه
workshop U اتاق کار کارگاه
vestibular U مربوط به اتاق کوچک
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
tape library U اتاق مخصوص نگهداری نوار
smoking room U اتاق ویژه سیگار کشیدن
May I see the room? U آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
What is my room number? U شماره اتاق من چند است؟
deckhouse U اتاق روی عرشه کشتی
She was sitting in the corner of the room . U گوشه اتاق نشسته بود
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redo U دوباره اتاق را تزئین کرد
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
redoes U دوباره اتاق را تزئین کرد
redoing U دوباره اتاق را تزئین کرد
redone U دوباره اتاق را تزئین کرد
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
Mary is in the next room. U ماری در اتاق پهلویی است.
Egyptian hall U [اتاق عمومی مستطیل شکل]
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
chamber of commerce U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
redid U دوباره اتاق را تزئین کرد
cattle [rooms] of the worst description U دام [اتاق] در بدترین وضعیت
Do you have any vacancies? U آیا اتاق خالی دارید؟
smoker U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
loft ladder U پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder U پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
smokers U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
loft ladder U نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
attic ladder U نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There are no vacancies at the hotel. U هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
There is an air of mystery in this room. U این اتاق حالت مرموزی دارد
stateroom U اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
suite U اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
suites U اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
Give the room a good clean. U اتاق را حسابی جمع وجور کردن
bodywork U ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
smoking room U اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
The room was tastefully decorated with flowers . U اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
wood block U قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
wall-to-wall U [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
hanging U [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
europen plan U نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Could you put a cot in the room? U آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
Could you put an extra bed in the room? U آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
The room is bare of furniture . U این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
accessorize U اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
hypostyle hall U [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
lararium U [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
drapery rug U قالیچه های پرده ای [جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
pertinenet U وارد به
comer U وارد
intrant U وارد
conscious U وارد
infare U وارد
to make an entry of U وارد
hep U وارد
relevant U وارد
familiar U وارد در
dalle U صفحه بتنی [یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
enter U وارد شدن
imported U وارد کردن
versant U اشنا وارد
inducted U وارد کردن
importing U وارد کردن
conversant U وارد متبحر
immigrants U تازه وارد
check-in U وارد شدن
check-ins U وارد شدن
check in U وارد شدن
newcomers U تازه وارد
incoming U وارد شونده
importer U وارد کننده
importers U وارد کننده
arrived in paris U وارد شدم
bring in U وارد کردن
carechumen U تازه وارد
newcomer U تازه وارد
proficient U وارد به فن با لیاقت
immigrant U تازه وارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com