English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
wee U لحظهای
weeing U لحظهای
wees U لحظهای
instantaneous U لحظهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
instantaneous frequency U مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
instantaneous power U توان لحظهای
instantaneous speed U تندی لحظهای
snapshot dump U روگرفت لحظهای
momentary equilibrium U تعادل لحظهای
instantaneous voltage U ولتاژ لحظهای
instantaneous velocity U سرعت لحظهای
instantaneous value U مقدار لحظهای
snapshot dump U روبرداری لحظهای
quick make and break switch U کلید لحظهای
transient voltage U ولتاژ لحظهای
lapse U فراموشی لحظهای
lapses U فراموشی لحظهای
lapsing U فراموشی لحظهای
snapshot U تصویر لحظهای
snapshot U نمایش لحظهای
snapshots U تصویر لحظهای
snapshots U نمایش لحظهای
instantaneous current U جریان لحظهای
instantaneous acoustic intensity U شدت صوت لحظهای
instantaneous center of rotation U مرکز دوران لحظهای
memory snapshot U تصویر لحظهای حافظه
instantaneous luminous intensity U شدت نور لحظهای
instantaneous short circuit current U جریان اتصال کوتاه لحظهای
instantaneous voltage U مقدار لحظهای فشار الکتریکی
instantaneous elastic deformation U تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
zero hour <idiom> U لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
bobbles U برای لحظهای توازن رااز دست دادن
bobble U برای لحظهای توازن رااز دست دادن
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com