Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the quilt slipped off the bed
U
لحاف ازروی رختخواب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
injudiciously
U
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
impartially
U
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly
U
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly
U
ازروی کله شقی ازروی کودنی
fast and loose
U
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously
U
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
expertly
U
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
bed
U
رختخواب
beds
U
رختخواب
between the sheets
U
در رختخواب
bedding
U
رختخواب
abed
U
در رختخواب
duvet
U
لحاف
duvets
U
لحاف
quilts
U
لحاف
quilt
U
لحاف
eiderdowns
U
لحاف
bed clothes
U
لحاف
eiderdown
U
لحاف
hit the sack
<idiom>
U
به رختخواب رفتن
cot
U
رختخواب بچگانه
bedspreads
U
چادر شب رختخواب
bedspread
U
چادر شب رختخواب
turn in
<idiom>
U
به رختخواب رفتن
Hit the sheets
<idiom>
U
[به رختخواب رفتن]
cots
U
رختخواب بچگانه
bed roll
U
رختخواب پیچ
pourpoint
U
لحاف دوختن
quilter
U
لحاف دوز
genial bed
U
رختخواب یافراش عروسی
A warm and soft bed .
U
رختخواب گرم ونرم
to strip something off
U
درآوردن
[ملافه از لحاف]
quilts
U
مثل لحاف دوختن
quilt
U
مثل لحاف دوختن
pourpoint
U
لحاف پنبه دار
crazy quilt
U
لحاف چهل تکه
coverlets
U
لحاف روپوش تختخواب
coverlet
U
لحاف روپوش تختخواب
watch pocket
U
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
bunks
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunk
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
wait up for
<idiom>
U
به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
from
U
ازروی
floutingly
U
ازروی استهزاء
perfidiously
U
ازروی خیانت
finically
U
ازروی وسواس
evadingly
U
ازروی تجاهل
flatulently
U
ازروی نفخ
flatulently
U
ازروی لاف
frivolously
U
ازروی نادانی
fractiously
U
ازروی کج خلقی
flightily
U
ازروی بوالهوسی
floutingly
U
ازروی اهانت
fatuously
U
ازروی بیشعوری
disingenuously
U
ازروی تزویر
discursively
U
ازروی استدلال
disobilgingly
U
ازروی نامهربانی
disgustedly
U
ازروی بیزاری
dissolutely
U
ازروی هرزگی
distastefully
U
ازروی بی رغبتی
dizzily
U
ازروی گیجی
doubliy
U
ازروی تزویر
egotistically
U
ازروی خودبینی
emulously
U
ازروی هم چشمی
enterprisingly
U
ازروی توکل
equivocally
U
ازروی ایهام
excursively
U
ازروی بی ترتیبی
experientially
U
ازروی تجربه
facetiously
U
ازروی شوخی
dishonorable
U
ازروی بی شرمی
glozingly
U
ازروی مداهنه
headily
U
ازروی خودسری
irefully
U
ازروی تندی
irreligiously
U
ازروی بی دینی
irresolutely
U
ازروی بی تصمیمی
irreverently
U
ازروی بی حرمتی
muddily
U
ازروی گیجی
mystically
U
ازروی تصوف
obedienlv
U
ازروی فرمانبرداری
open mindldly
U
ازروی بی تعصبی
pettishly
U
ازروی کج خلقی
querulousy
U
ازروی کج خلقی
politicly
U
ازروی مصلحت
powerlessly
U
ازروی ضعف
profligately
U
ازروی هرزگی
purposelessly
U
ازروی بی مقصودی
submissively
U
ازروی فروتنی
insesately
U
ازروی بی عاطفگی
insesately
U
ازروی بیحسی
inexactly
U
ازروی بی دقتی
heretically
U
ازروی فسادعقیده
hurry scurry
U
ازروی دستپاچگی
hurry skurry
U
ازروی دستپاچگی
ill humouredly
U
ازروی بد خویی
ill humouredly
U
ازروی بدخلقی
ill humouredness
U
ازروی بد خلقی
ill naturedly
U
ازروی بد خویی
illy
U
ازروی بد خواهی
immorally
U
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
U
ازروی تجرید
inconstantly
U
ازروی بی ثباتی
incontinently
U
ازروی بی عفتی
indecently
U
ازروی بی شرمی
indecisively
U
ازروی دو دلی
indelicately
U
ازروی بی نزاکتی
to get off
U
برخاستن ازروی
subtly
U
ازروی زیرکی
huffily
U
ازروی کج خلقی
courageously
U
ازروی جرات
antagonistically
U
ازروی رقابت
inexorably
U
ازروی سنگدلی
dissolute
U
ازروی هرزگی
inquisitively
U
ازروی کنجکاوی
basely
U
ازروی پستی
irritably
U
ازروی تندمزاجی
irritably
U
ازروی تندی
blamelessly
U
ازروی بی گناهی
blunderingly
U
ازروی اشتباه
by i
U
ازروی ندانستگی
huffily
U
ازروی زودرنجی
impatiently
U
ازروی ناشکیبایی
stupidly
U
ازروی نادانی
childishly
U
ازروی بچگی
flippantly
U
ازروی سبکی
rakishly
U
ازروی هرزگی
joyfully
U
ازروی خوشحالی
empirically
U
ازروی شارلاتانی
pessimistically
U
ازروی بد بینی
inadequately
U
ازروی بی کفایتی
brotherly
U
ازروی دوستی
inefficiently
U
ازروی بی کفایتی
inefficiently
U
ازروی بی عرضگی
constantly
U
ازروی ثبات
glaringly
U
ازروی خودنمائی
by the book
U
ازروی کتاب
discontentedly
U
ازروی نارضایتی
despondingly
U
ازروی افسردگی
constrainedly
U
ازروی اجبار
puerilely
U
ازروی بچگی
economically
U
ازروی اقتصاد
contextually
U
ازروی قراین
despondently
U
ازروی افسردگی
contumaciously
U
ازروی سرکشی
surest
U
ازروی یقین
corruptly
U
ازروی تباهی
lightly
U
ازروی بی علاقگی
surer
U
ازروی یقین
sure
U
ازروی یقین
deridingly
U
ازروی ریشخند
considerately
U
ازروی ملاحظه
shabbily
U
ازروی پستی
crookedly
U
ازروی نادرستی
circumspectly
U
ازروی احتیاط
cold heartedly
U
ازروی بی عاطفگی
grammatically
U
ازروی دستور
distractedly
U
ازروی گیجی
impatiently
U
ازروی بی صبری
preponderantly
U
ازروی فضیلت
systematically
U
ازروی یک اسلوب معین
phonologically
U
ازروی صدا شناسی
inertly
U
ازروی بیحالی یا تنبلی
vanally
U
ازروی پستی مزدوروار
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
out of mere freak
U
صرفا ازروی بوالهوسی
cravenly
U
ازروی ترس وپستی
papistically
U
ازروی پاپ پرستی
piggishly
U
ازروی خوک منشی
inexpertly
U
ازروی ناشی گری
perfidiously
U
ازروی پیمان شکنی
well advised
U
ازروی عقل و منطق
rancorously
U
ازروی کینه وبغض
impatiently
U
ازروی بیطاقتی باشتیاق
with a bad grace
U
به اکراه ازروی بی میلی
perspicaciously
U
بفراست ازروی فراست
iniquitously
U
ازروی بی عدالتی بناحق
nattily
U
ازروی زبر دستی
peaceably
U
ازروی صلح جویی
inexpertly
U
ازروی کار ناشناسی
petulantly
U
ازروی تندی یا کج خلقی
crassly
U
ازروی زمختی یاکودنی
genealogically
U
ازروی نسبت نامه
fractiously
U
ازروی سرکشی عبوسانه
bucks
U
ازروی خرک پریدن
flightily
U
ازروی تلون مزاج
flauntingly
U
باجلوه ازروی خودنمایی
roguishly
U
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
flashily
U
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
fierily
U
ازروی اتش مزاجی
feignedly
U
ازروی بهانه باتزویر
by the piece
U
ازروی کار کرد
cockily
U
ازروی گستاخی یاخودبینی
commandingly
U
باتوانایی ازروی قدرت
endophagous
U
تغذیه کننده ازروی
duty call
U
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
contritely
U
ازروی توبه وپشیمانی
disputatiously
U
ازروی ستیزه جویی
adherently
U
هواخواهانه ازروی تابعیت
buck
U
ازروی خرک پریدن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...