English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pourpoint U لباس لایه داریا پنبه دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phellogen U لایه چوب پنبه ساز
snowsuit U لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
rims U لبه داریا حاشیه دارکردن
rim U لبه داریا حاشیه دارکردن
rollman U کارگر روی ماشین غلتک داریا چرخنده
wisecracker U کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
asbestos U پنبه نسوز پنبه کوهی
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course U لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media U زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course U لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
delamination U لایه لایه شدگی
delaminate U لایه لایه شدن
interlayer U لایه بین دو لایه
delamination U لایه لایه شدن
lamination U لایه لایه سازی
argillite U خاک رس لایه لایه
delamination U لایه لایه کردن
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
cotton yarn U نخ پنبه
collodion U پنبه
cottons U پنبه
cotton U پنبه
carder U پنبه زن
cottonseed U تخم پنبه
cotton waste U ضایعات پنبه
absorbent cotton U پنبه هیدروفیل
floers of zinc U پنبه روی
oxide zine U پنبه روی
cotton seed U تخم پنبه
cotton seed U پنبه دانه
pyrocotton U پنبه باروتی
abiston U پنبه کوهی
cottonseed U پنبه دانه
bravado U پهلوان پنبه
earth flax U پنبه کوهی
pods U قوزه پنبه
abiston U پنبه نسوز
bullied U پهلوان پنبه
feeding cloth U پنبه رسان
bullies U پهلوان پنبه
bully U پهلوان پنبه
bullying U پهلوان پنبه
pyrocellulose U پنبه باروتی
guncotton U باروت پنبه
miuntain flax U پنبه کوهی
cotton plant U درخت پنبه
stoppers U چوب پنبه
stopper U چوب پنبه
bobber U چوب پنبه
boll [cotton gin] غوزه پنبه
asbestos U پنبه نسوز
asbestos U پنبه کوهی
cotton plant U بوته پنبه
miuntain flax U سنگ پنبه
asbestus U سنگ پنبه
nitro cotton U باروت پنبه
rock cork U پنبه کوهی
pod U قوزه پنبه
cotton plantation U پنبه کاری
asbeston U پنبه نسوز
cash crops U پنبه وتنباکو
phellem U چوب پنبه
cotton plantation U پنبه زار
asbestus U پنبه نسوز
asbestus U پنبه کوهی
corks U چوب پنبه
float U چوب پنبه
floated U چوب پنبه
floats U چوب پنبه
To cut ones head with cotton . <proverb> U با پنبه سر بریدن .
paper tigers U پهلوان پنبه
cards U پنبه زنی
lint U ضایعات پنبه
cotton wool U پنبه لایی
Egyptian cotton U پنبه مصری
floss U پنبه ابریشمی
cotton wool U لایی پنبه
paper tiger U پهلوان پنبه
card U پنبه زنی
cork U چوب پنبه
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
maco U پنبه درجه یک مصری
stopper U باچوب پنبه بستن
mountain cork U یکجور پنبه کوهی
ginning U پنبه پاک کنی
mallow U پنیرک پنبه ایرانی
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
loggerhead U نوعی افت پنبه
kapok U چوب پنبه سبک
cottonseed oil U روغن پنبه دانه
cotton gin U ماشین پنبه پاک کن
cotton-mills U کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton-waste U آشغال و ضایعات پنبه
cork oak U درخت چوب پنبه کش
cotton cake U کنجاره پنبه دانه
stoppers U باچوب پنبه بستن
cork borer U چوب پنبه سوراخ کن
comber U ماشین پنبه زنی
corked U چوب پنبه دار
gin U پنبه را پاک کردن
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
pourpoint U لحاف پنبه دار
asbestine U مانند پنبه نسوز
bung U چوب پنبه بشکه
gins U پنبه را پاک کردن
bunged U چوب پنبه بشکه
bunging U چوب پنبه بشکه
bungs U چوب پنبه بشکه
asbestos cement U سیمان پنبه کوهی
batting U پنبه حلاجی شده
asbestos cement U سیمان پنبه نسوز
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
subereous U از چوب پنبه گرفته شده
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
gin U ماشین پنبه پاک کنی
the cork went off with apop U چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
gins U ماشین پنبه پاک کنی
peasecod U جلونیم تنه پنبه دار
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
quilting U پنبه دار پارچه لحافی
To pay no heed . To be inattentive . U پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
suberin U ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
to bung U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
cloop U صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
absorption U میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
to bung up U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
pyroxilin U یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
waxing cork U چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
willow U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
uncorks U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
gossypol U رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
uncorked U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
uncork U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
willows U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
uncorking U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
peascod U غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
shell U لایه
shelling U لایه
three-ply U سه لایه
yard U لایه
coats U لایه
coatings U لایه
tiers U لایه
coated U لایه
tier U لایه
coat U لایه
yards U لایه
shells U لایه
three ply U سه لایه
padding U لایه
substrate U لایه
stuffless U بی لایه
ribband U لایه
provine U لایه
course U لایه
coursed U لایه
courses U لایه
layers U لایه
stratum U لایه
strata U لایه ها
layer U لایه
bed U لایه
ribands U لایه
riband U لایه
ribbands U لایه
lamellar U لایه لایه
leaf U لایه
lamellose U لایه لایه
layer line U خط لایه
beds U لایه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com