Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phellogen
U
لایه چوب پنبه ساز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pourpoint
U
لباس لایه داریا پنبه دار
Other Matches
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
asbestos
U
پنبه نسوز پنبه کوهی
services
U
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
U
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media
U
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
U
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
delamination
U
لایه لایه کردن
argillite
U
خاک رس لایه لایه
lamination
U
لایه لایه سازی
delaminate
U
لایه لایه شدن
delamination
U
لایه لایه شدگی
interlayer
U
لایه بین دو لایه
delamination
U
لایه لایه شدن
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
cotton
U
پنبه
carder
U
پنبه زن
collodion
U
پنبه
cottons
U
پنبه
cotton yarn
U
نخ پنبه
cotton wool
U
پنبه لایی
cotton wool
U
لایی پنبه
To cut ones head with cotton .
<proverb>
U
با پنبه سر بریدن .
paper tiger
U
پهلوان پنبه
lint
U
ضایعات پنبه
paper tigers
U
پهلوان پنبه
bravado
U
پهلوان پنبه
stopper
U
چوب پنبه
cork
U
چوب پنبه
cash crops
U
پنبه وتنباکو
corks
U
چوب پنبه
Egyptian cotton
U
پنبه مصری
floss
U
پنبه ابریشمی
stoppers
U
چوب پنبه
cotton plantation
U
پنبه کاری
abiston
U
پنبه نسوز
cotton plant
U
بوته پنبه
cotton plantation
U
پنبه زار
oxide zine
U
پنبه روی
cotton seed
U
پنبه دانه
cotton seed
U
تخم پنبه
cotton waste
U
ضایعات پنبه
earth flax
U
پنبه کوهی
cottonseed
U
تخم پنبه
cottonseed
U
پنبه دانه
rock cork
U
پنبه کوهی
nitro cotton
U
باروت پنبه
guncotton
U
باروت پنبه
feeding cloth
U
پنبه رسان
cotton plant
U
درخت پنبه
miuntain flax
U
پنبه کوهی
miuntain flax
U
سنگ پنبه
abiston
U
پنبه کوهی
absorbent cotton
U
پنبه هیدروفیل
pyrocotton
U
پنبه باروتی
pyrocellulose
U
پنبه باروتی
asbeston
U
پنبه نسوز
asbestus
U
پنبه نسوز
asbestus
U
پنبه کوهی
asbestus
U
سنگ پنبه
phellem
U
چوب پنبه
bobber
U
چوب پنبه
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
floers of zinc
U
پنبه روی
bully
U
پهلوان پنبه
float
U
چوب پنبه
bullied
U
پهلوان پنبه
card
U
پنبه زنی
asbestos
U
پنبه کوهی
bullying
U
پهلوان پنبه
asbestos
U
پنبه نسوز
cards
U
پنبه زنی
bullies
U
پهلوان پنبه
floats
U
چوب پنبه
pod
U
قوزه پنبه
pods
U
قوزه پنبه
floated
U
چوب پنبه
mallow
U
پنیرک پنبه ایرانی
mountain cork
U
یکجور پنبه کوهی
gins
U
پنبه را پاک کردن
loggerhead
U
نوعی افت پنبه
asbestos cement
U
سیمان پنبه نسوز
gin
U
پنبه را پاک کردن
batting
U
پنبه حلاجی شده
asbestine
U
مانند پنبه نسوز
pourpoint
U
لحاف پنبه دار
maco
U
پنبه درجه یک مصری
asbestos cement
U
سیمان پنبه کوهی
basic crops
U
پنبه تنباکو و برنج
comber
U
ماشین پنبه زنی
cork borer
U
چوب پنبه سوراخ کن
bungs
U
چوب پنبه بشکه
tampon
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
kapok
U
چوب پنبه سبک
cotton-mills
U
کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton-waste
U
آشغال و ضایعات پنبه
ginning
U
پنبه پاک کنی
stoppers
U
باچوب پنبه بستن
stopper
U
باچوب پنبه بستن
bung
U
چوب پنبه بشکه
cork oak
U
درخت چوب پنبه کش
corked
U
چوب پنبه دار
cotton cake
U
کنجاره پنبه دانه
cotton gin
U
ماشین پنبه پاک کن
tampons
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
bunging
U
چوب پنبه بشکه
cottonseed oil
U
روغن پنبه دانه
bunged
U
چوب پنبه بشکه
quilting
U
پنبه دار پارچه لحافی
bundle
U
بقچه کلاف پشم یا پنبه
gins
U
ماشین پنبه پاک کنی
seed wool
U
پنبه خام یاپاک نکرده
the cork went off with apop
U
چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
peasecod
U
جلونیم تنه پنبه دار
subereous
U
از چوب پنبه گرفته شده
angola yarn
U
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
asbestos mica
U
عایق پنبه نسوز و میکا
cotton grade
U
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
gin
U
ماشین پنبه پاک کنی
to bung up
U
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
vegetable fiber
U
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
absorption
U
میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
cellulose
U
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
he undid what i had done
U
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
mildew
U
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
pyroxilin
U
یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
cloop
U
صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
To pay no heed . To be inattentive .
U
پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
cork
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
suberin
U
ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
to bung
U
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
corks
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
willows
U
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
willow
U
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
gossypol
U
رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
snowsuit
U
لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
uncork
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorks
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
waxing cork
U
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
natural fiber
U
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
uncorking
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
kapok
U
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
swab
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
Milco
U
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
cotton-wool yarn
U
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
peascod
U
غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
swabs
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
layers
U
لایه
layer line
U
خط لایه
stratum
U
لایه
riband
U
لایه
leaf
U
لایه
ribbands
U
لایه
ribands
U
لایه
bed
U
لایه
layer
U
لایه
strata
U
لایه ها
yards
U
لایه
yard
U
لایه
lamellose
U
لایه لایه
lamellar
U
لایه لایه
beds
U
لایه
three-ply
U
سه لایه
shell
U
لایه
coursed
U
لایه
shelling
U
لایه
shells
U
لایه
ribband
U
لایه
tiers
U
لایه
tier
U
لایه
courses
U
لایه
course
U
لایه
three ply
U
سه لایه
stuffless
U
بی لایه
coats
U
لایه
coatings
U
لایه
coat
U
لایه
substrate
U
لایه
padding
U
لایه
provine
U
لایه
coated
U
لایه
priming layer
U
لایه استری
insulated layer
U
لایه عایق
substrate
U
زیر لایه
impervious blanket
U
لایه نفوذناپذیر
intermediate layer
U
لایه میانی
ionosphere
U
لایه یونسفر
lamella
U
لایه صفحه
pervious blanket
U
لایه زهکش
in layers
U
در چند لایه
porous layer
U
لایه روزنهای
frost blanket course
U
لایه پاد یخ
frost blanket course
U
لایه ضد یخ قشر ضد یخ
soil horizon
U
لایه خاک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com