Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shellac
U
لاک شیشهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scanner
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
amorphous
U
شیشهای
fibre
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
marble
U
گلوله شیشهای
marbles
U
گلوله شیشهای
glare
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glass
U
الت شیشهای
glass
U
عینک دار کردن شیشهای کردن
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
glazing
U
شیشهای
vitreous
U
شیشهای
glassy
U
شیشهای
LCD
U
Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
fibre optics
U
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
fibre optics
U
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
salver
U
سینی پایه دار شیشهای
salvers
U
سینی پایه دار شیشهای
astrodome
U
گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
belljar
U
نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
blindworm
U
مار شیشهای
slow worm
U
مار شیشهای
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
eye glass
U
شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
fiber
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fogging
U
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
galss transition
U
تبدیل شیشهای
gamma transition
U
تبدیل شیشهای
glassy transition
U
تبدیل شیشهای
galssy
U
شیشهای
gamma transition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
glass bulb
U
حباب شیشهای
glass electrode
U
الکترود شیشهای
glass eye
U
چشم شیشهای
glass jaw
U
ارواره شیشهای
glass rod
U
میله شیشهای
glass rule
U
خط کش شیشهای
glass separator
U
میان گیر شیشهای باتری
glass tube
U
لوله شیشهای
glass type tube
U
لامپ الکترونی شیشهای
glass vessels
U
فروف شیشهای
glass wool
U
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
glassiness
U
خاصیت شیشهای
glassy state
U
حالت شیشهای
vitreus state
U
حالت شیشهای
glazing coat
U
روکش شیشهای
helical wave guide
U
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
hyaloid
U
شیشهای
hyaloid membrane
U
شامهء شیشهای
intravitreous
U
واقع در درون رطوبت شیشهای
meniscus
U
شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
pseudoscope
U
شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
semivitrified
U
نیمه شیشهای
semivitrified
U
نیم شیشهای
solar house
U
گلخانه شیشهای
t.g
U
دمای تبدیل شیشهای
the vitreoud humour
U
ابگونه شیشهای
vitreosity
U
خاصیت شیشهای
vitreous enamel coating
U
روکش لعاب شیشهای
vitrescence
U
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
vitric
U
شیشهای
vitriform
U
شیشهای
vitrify
U
شیشهای کردن یا شدن زینترن
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
louvred
U
دریاپنجرهچوبی-شیشهای
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com