English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
market prices U قیمتهای تعیین شده در بازار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
market prices U قیمتهای بازار
collusion U برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairer U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
relative prices U قیمتهای نسبی
whole prices U قیمتهای عمده
official prices U قیمتهای رسمی
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
distorted prices U قیمتهای تحریف شده
guaranteed prices U قیمتهای تضمین شده
price support system U نظام قیمتهای حمایت شده
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
market failure U شکست بازار نارسائی بازار
point of sale U محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
market value U در بازار قیمت بازار
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
the mareet was weak U بازار
cloth-hall U بازار
agora U بازار
bazaar U بازار
marketed U بازار
market U بازار
markets U بازار
bazaars U بازار
trone U بازار
shopping center U بازار
mart U بازار
market places U بازار
market place U بازار
market risk U خطر بازار
market economy U اقتصاد بازار
market survey U بررسی بازار
market review U بررسی بازار
market research U بررسی بازار
market price U قیمت بازار
market penetration U نفوذ به بازار
market overt U بازار اشکار
narrow market U بازار محدود
market oriented U در جهت بازار
market economies U اقتصاد بازار
market segmentation U تقسیم بازار
market demand U تقاضای بازار
sale U بازار فروش
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
labor market U بازار کار
market system U نظام بازار
market trends U روندهای بازار
market trust U بازار انحصاری
market value U قیمت بازار
marketplace U بازار گاه
market share U سهم بازار
market segmentation U تجزیه بازار
foreign exchange market U بازار ارز
wage market U بازار دستمزد
loan market U بازار وام
county fair U بازار مکاره
market opportunity U فرصت بازار
market structure U بنیان بازار
market mechanism U مکانیسم بازار
emporiums U بازار بزرگ
black markets U بازار سیاه
black market U بازار سیاه
the market is dull U بازار کساداست
supermarket U ابر بازار
supermarkets U ابر بازار
market equilibrium U تعادل بازار
perfect market U بازار کامل
money market U بازار پول
money markets U بازار پول
market freedom U ازادی بازار
market structure U ساخت بازار
market leader U پیشرو بازار
market leader U پیشقدم در بازار
carpet market U بازار فرش
oil market U بازار نفت
marketing U بازار یابی
market imperfection U نقص بازار
market functions U وفائف بازار
market forces U نیروهای بازار
market failure U ناتوانی بازار
emporia U بازار بزرگ
emporium U بازار بزرگ
market appraisal U سنجش بازار
free market U بازار ازاد
spot market U بازار نقدی
foreign market U بازار خارج
capital market U بازار سرمایه
competition U بازار ازاد
competitions U بازار ازاد
fair market U بازار مکاره
buyers market U بازار خرید
buyer's market U بازار خرید
bullish market U بازار رو به رونق
bullish market U بازار احتکاری
bullion market U بازار شمش
slump U کسادی بازار
slumped U کسادی بازار
slumping U کسادی بازار
slumps U کسادی بازار
brand leader U پیشرو در بازار
falling market U بازار رو به زوال
fair market U هفته بازار
commodity market U بازار کالا
glut U پر کردن بازار
gluts U پر کردن بازار
seller's market U بازار فروشنده
sales area U بازار فروش
domestic market U بازار داخلی
download U بازار کارافتاده
dead market U بازار کم فروش
mart U بازار مالی
financial market U بازار مالی
credit market U بازار اعتباری
county fair U بازار روز
dead market U بازار کساد
exchange market U بازار اسعار
bourse U بازار سهام
sharing the market U تقسیم بازار
Common Market U بازار مشترک
open market U بازار ازاد
tenors U بازار سلف
widening of market U گسترش بازار
EEC U بازار مشترک
gold market U بازار طلا
historical cost U قیمت بازار
open market U بازار باز
home market U بازار داخلی
free markets U بازار ازاد
tenor U بازار سلف
aggregate market supply U عرضه کل بازار
outlets U بازار فروش
outlet U بازار فروش
bearish market U بازار رو به افول
imperfect market U بازار ناقص
market mechanism U طرز کار بازار
market imperfection U ناقص بودن بازار
open market operations U عملیات بازار ازاد
cooling period U زمان بازار خراب کن
soft market U بازار با تقاضای خوب
commodity market U بازار کالای مصرفی
exchange market U بازار داد و ستد
market information U اطلاعات و دادههای بازار
commodity market U بازار مواد اولیه
market grades and grading U طبقه بندی بازار
launching U جا انداختن کالا در بازار
to put on the market U به بازار عرضه کردن
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
marketability U قابلیت عرضه در بازار
security market U بازار اوراق بهادار
securities market U بازار اوراق بهادار
cornering the market U قبضه نمودن بازار
market rate of interest U نرخ بهره بازار
initial campaign U معرفی کالا به بازار
dual labor market U بازار کار دوگانه
launch U جا انداختن کالا در بازار
launched U جا انداختن کالا در بازار
market leader U دارای رهبریت بازار
exchange intervention U دخالت در بازار ارز
launches U جا انداختن کالا در بازار
to place on the market U به بازار عرضه کردن
market forces U عوامل موثردر بازار
market U در بازار دادوستد کردن
organized market U بازار سازمان یافته
organises U بازار سازمان یافته
home market U بازار داخل کشور
market clearing price U قیمت تعادل در بازار
break into the market U در بازار رسوخ کردن
organizing U بازار سازمان یافته
organizes U بازار سازمان یافته
organize U بازار سازمان یافته
organising U بازار سازمان یافته
baltic exchange U بازار بورس بالتیک
the market is dull U بازار راکد است
bull the market U بازار را گرم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com