English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She is beginning to lose her looks . U قیافه اش را دارد از دست می دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
The town has a European look. U این شهر قیافه اروپایی دارد
Other Matches
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
facial expression U قیافه
snoot U قیافه
sight U قیافه
sights U قیافه
mien U قیافه
countenance U قیافه
unfavorable U بد قیافه
countenances U قیافه
countenanced U قیافه
gesture U قیافه
leer U قیافه
expression U قیافه
expressions U قیافه
leering U قیافه
gesturing U قیافه
leers U قیافه
look U قیافه
looked U قیافه
gestured U قیافه
looks U قیافه
countenancing U قیافه
leered U قیافه
death mask U قیافه مرده
good-looking <adj.> U خوش قیافه
death masks U قیافه مرده
poses U قیافه گرفتن
posed U قیافه گرفتن
semblance U قیافه فن قوی
pull a long face <idiom> U قیافه گرفتن
posing U قیافه گرفتن
pose U قیافه گرفتن
physignomy U قیافه شناسی
expressionless U قیافه ناگویا
gauntly U با قیافه بدsmear
gest U قیافه اشاره
geste U قیافه اشاره
physiognomist U قیافه شناس
goodlooking U خوش قیافه
grimness U قیافه سبع
To strike an a attitude . To put on a stern look . U قیافه گرفتن
masquerades U قیافه فاهری بخوددادن
masquerading U قیافه فاهری بخوددادن
leer U رنگ قیافه منظر
posers U ژستو قیافه گیر
disguising U تغییر قیافه دادن
physiognomies U قیافه شناسی سیما
physiognomy U قیافه شناسی سیما
leered U رنگ قیافه منظر
poser U ژستو قیافه گیر
poseurs U ژستو قیافه گیر
leers U رنگ قیافه منظر
poseur U ژستو قیافه گیر
leering U رنگ قیافه منظر
deadpan U قیافه خشک و بی روح
handsome U خوش قیافه زیبا
disguised U تغییر قیافه دادن
disguises U تغییر قیافه دادن
masqueraded U قیافه فاهری بخوددادن
masquerade U قیافه فاهری بخوددادن
as plain as a pikestaff <idiom> U مثل شیربرنج [قیافه]
to keep one's countenance U قیافه خودراتغییر دادن
disguise U تغییر قیافه دادن
looker U خوش قیافه نگهدار
to have the g.in one's face U قیافه شوم داشتن
snooty U دارای قیافه تحقیر امیز
solid looking U دارای قیافه جامد وبیروح
guise U تغییر قیافه لباس مبدل
disguisement U تغییر قیافه یا جامه پوشیدگی
snoot U شکلک دراوردن قیافه گرفتن
She is a good – looker . U دختر خوش قیافه ای است
physiognomically U موافق علم قیافه شناسی
to change one's countenance U تغییر قیافه یا رنگ دادن
poses U قیافه گیری برای عکسبرداری
posing U قیافه گیری برای عکسبرداری
deadpan U قیافه خشک و بی روح داشتن
posed U قیافه گیری برای عکسبرداری
guises U تغییر قیافه لباس مبدل
pose U قیافه گیری برای عکسبرداری
pokerface U قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
physiognomonic U تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
physiognomic U وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
There were some angry looks in the crowd . U قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
physiognomical U مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
straight face U چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
She flirts with every handsome man she meets . U برای هر مرد خوش قیافه ای قر وغمزه می آید
You look ridiculous in that old hat . U با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
can not judge a book by its cover <idiom> U [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
has U دارد
there is a time for everything U دارد
heavy fighting is in progress U دارد
he is ill with fever U تب دارد
he has a rage for money U دارد
are there any remarks? U دارد
hast U او دارد
chains U دارد.
chain U دارد.
he has worms U دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
walls have ears U گوش دارد
Windows GDI U بیتی دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
it depends [on] U بستگی دارد [به]
he has a maggot in his head U وسواس دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
multungulate U که بیش از دو سم دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
he is fifty U تمام دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
viruses U وجود دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
god is U خداوجود دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
it is usual with him U عادت دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
it has sides U سه پهلو دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
virus U وجود دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
the probability is U احتمال دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
the reason is two fold U دودلیل دارد
rubrician U کتاب نماز دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
what is that to you U به شما جه دخلی دارد
well and good U باشد چه ضرر دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . U خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
The kettel is boiling. U قوری دارد می جوشد
bass U کسی که صدای بم دارد
There is always a right way of doing everything. U هرکاری راهی دارد
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
She has a subtle charm. U جذابیت ظریفی دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
the switch is on U برق جریان دارد
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
delectus U برای ترجمه دارد
in all like U احتمال کلی دارد
it askes for attention U توجه لازم دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it is of frequent U خیلی مورد دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
he has Roman nose U او بینی عقابی دارد
and there an end. U و پایان وجود دارد.
double decker U هرچیزیکه دو لایه دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
he is f. of money U پول فراوان دارد
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com