English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ajax U قهرمان یونانی جنگ تروا
planform U قهرمان یونانی جنگ تروا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theseus U قهرمان یونانی فاتح امازون ها
hellenism U یونانی مابی اداب یونانی
grecism U طرز یونانی فرهنگ یونانی
aeneas U که تروا
troy U وابسته به تروا
trojan horse U اسب تروا
trojan U وابسته به یا اهل شهرباستانی تروا
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
nestor U پیر مردمشاور و عاقل جنگ تروا
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
hellenize U یونانی کردن یونانی ماب کردن
heroes U قهرمان
champions U قهرمان
championed U قهرمان
hero U قهرمان
victor U قهرمان
champion U قهرمان
championess U زن قهرمان
championing U قهرمان
world beater U قهرمان
victors U قهرمان
former shampion U قهرمان سابق
hero worship U قهرمان پرستی
dynasty U قهرمان چندساله
champ U قهرمان مزرعه
champed U قهرمان مزرعه
champing U قهرمان مزرعه
dynasties U قهرمان چندساله
champs U قهرمان مزرعه
heroic U قهرمان وار
knighted U قهرمان شوالیه
gymnast U قهرمان ژیمناستیک
athlete U قهرمان ورزش
athletes U قهرمان ورزش
knight U قهرمان شوالیه
knighting U قهرمان شوالیه
knights U قهرمان شوالیه
sprinters U قهرمان دوسرعت
sprinter U قهرمان دوسرعت
gymnasts U قهرمان ژیمناستیک
title-holder U قهرمان کنونی
title-holders U قهرمان کنونی
absolute champion U قهرمان مطلق شطرنج
contenders U مدعی دربرابر قهرمان
contender U مدعی دربرابر قهرمان
heroize U قهرمان وپهلوان شدن
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
tragic flaw U نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
ace U ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
aces U ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
picaresque U داستاینکه قهرمان ان رذل است
breasts U برخورد سینه قهرمان دو به نوار
breast U برخورد سینه قهرمان دو به نوار
grecian U یونانی
pythagorean U یونانی
Greek U یونانی
Greeks U یونانی
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
hamlets U نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
hamlet U نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
toreador U قهرمان گاو باز سوار بر اسب
larchagaric U اگاریکون یونانی
key pattern U زبانه یونانی
greek gift U هدیه یونانی
greek text U متن یونانی
labyrinthine fret U نقش یونانی
hellenization U یونانی شدن
hellene U یونانی خالص
key pattern U زنجیره یونانی
grecize U یونانی وارکردن
pyrrhonism U فلسفه یونانی
aphrodite U ونوس یونانی
poison hemlock U شوکران یونانی
graecism U اصطلاح یونانی
graecism U فرهنگ یونانی
grecism U اصطلاح یونانی
Greek architecture U معماری یونانی
phihellenic U یونانی دوست
hellenism U اصطلاح یونانی
playoffs U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
playoff U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
he is of greek origin U اصلش یونانی است
lambdoidal U حرف لام در یونانی
crepidoma U سکو [در ساختمان یونانی]
mu U نام حرف یونانی
phi U حرف ف درالفبا یونانی
grecize U یونانی ماب کردن
solon U سولن مقنن یونانی
acephalo U پیشوندیست یونانی بمعنی
greed orthodox U کلیسای ارتدکس یونانی
he is of greek origin U اصلا یونانی است
he has small greek U کمی یونانی میداند
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
heroize U خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
choragic U [مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
sapphic U وابسته بشاعره یونانی "سافو"
epsilon U پنجمین حرف الفبای یونانی
beta U دومین حرف الفبای یونانی
tenuis U علامت مکث و وقفه در یونانی
hippodrome U [میدان اسب دوانی یونانی]
alpha U حرف اول الفبای یونانی
epicurus U نام فیلسوف یونانی که معتقد
grecize U یونانی ماب یایونانی وارشدن
alphas U حرف اول الفبای یونانی
zeus U زاوش رئیس خدایان یونانی
erato U غزل و شعر عشقی یونانی
gammas U حرف سوم الفبای یونانی
lambda U یازدهمین حرف الفبای یونانی
betas U دومین حرف الفبای یونانی
mu U حرف دوازدهم الفبای یونانی
delta U حرف چهارم زبان یونانی
nu U سیزدهمین حرف الفبای یونانی
omega U اخرین حرف الفبای یونانی
ihs U مخفف کلمه یونانی عیسی
deltas U حرف چهارم زبان یونانی
gamma U حرف سوم الفبای یونانی
hellenistic U وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
greco U پیشوند بمعنی یونان و یونانی
greek cross U صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
iota U حرف نهم الفبای یونانی نقطه
eros U نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
Deinocrates U [معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
etacism U تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
klepht U یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
post classical U در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
pi U حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
ulysses U اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
septuagint U ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
ionian U وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
upsilon U نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
AC U و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
Oedipus U ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
tetr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetra U پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
prostyle U ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
gradus U فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
logographer U مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Greek Revival U [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Symbol font U نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
pleiades U هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
kappa U حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
Anatolia U منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com