English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
archduchy U قلمرو و حکومت دوک بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kaiserdom U قلمرو حکومت قیصر
khanate U قلمرو حکومت خان
seigneury U قلمرو حکومت لرد
hagiarchy U حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism U حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracies U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracy U حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies U حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy U حکومت مطلق حکومت استبدادی
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
bourgeon U قلمرو
spheres U قلمرو
sphere U قلمرو
territory U قلمرو
shrievalty U قلمرو
territories U قلمرو
circle U قلمرو
dominion U قلمرو
count palatine U قلمرو
orbit U قلمرو
orbits U قلمرو
zone U قلمرو
zones U قلمرو
realms U قلمرو
orbited U قلمرو
realm U قلمرو
circling U قلمرو
domains U قلمرو
circled U قلمرو
kingdom U قلمرو
domain U قلمرو
home range U قلمرو
areas U قلمرو
area U قلمرو
circles U قلمرو
milieux U قلمرو
milieus U قلمرو
milieu U قلمرو
heptarchic U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
dukedom U قلمرو دوک
satrapy U قلمرو ساتراپ
queendom U قلمرو ملکه
regality U سلطنت قلمرو
principalities U قلمرو شاهزاده
popedom U قلمرو پاپ
duchies U قلمرو دوک
archdeaconry U قلمرو و سرشماس
viscounty U قلمرو ویکنت
jurisdication U حق قضاوت قلمرو
realms U قلمرو سلطان
realm U قلمرو سلطان
dioceses U قلمرو اسقف
diocese U قلمرو اسقف
scope U قلمرو حوزه
duchy U قلمرو دوک
pashalic U قلمرو پاشا
sultanate U قلمرو سلطان
territory of state U قلمرو دولت
subkingdom U قلمرو تابعه
knowledge domain U قلمرو اگاهی
heathendom U قلمرو کفار
knowledge domain U قلمرو دانش
grand duchy U قلمرو دوک
dukedoms U قلمرو دوک
principality U قلمرو شاهزاده
abbacy U قلمرو راهب
lieutenancy U قلمرو ستوانی
sultanates U قلمرو سلطان
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
archbishopric U مقام یا قلمرو اسقف
parsonage U قلمرو کشیش بخش
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
barony U ملک یا قلمرو بارون
prelature U قلمرو اسقف اعظم
diocesan U وابسته به قلمرو اسقف
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
purview U قلمرو اجراء چشم رس
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
parsonages U قلمرو کشیش بخش
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
in claisum U دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
seigniory U قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
extraterritorial U واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
thaneship U قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
vicarate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
reporting by axception U گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
administrations U حکومت
gynarchy U حکومت زن
governments U حکومت
government U حکومت
gynocracy U حکومت زن
administration U حکومت
dominion U حکومت
raj U حکومت
plutocracy U حکومت دولتمندان
hierocracy U حکومت روحانیون
local government U حکومت محلی
self goverment U حکومت بر نفس
misrule U بد حکومت کردن
governance U طرز حکومت
seat of government U مقر حکومت
governmentalism U حکومت گرایی
plutocracies U حکومت توانگران
governorship U حکومت حکمرانی
governor's seat U حکومت نشین
governmentalist U حکومت گرا
plutocracies U حکومت دولتمندان
governorship U استانداری حکومت
democracies U حکومت ملی
constitutionalism U حکومت مشروطه
condominium U حکومت مشترک
condominiums U حکومت مشترک
hagiocrasy U حکومت مقدسان
home rule U حکومت داخلی
stratocracy U حکومت نظامیان
constitutional government U حکومت مشروطه
gynocracy U حکومت زنان
statolatry U حکومت پرستی
gynecocracy U حکومت نسوان
gynecocracy U حکومت زنان
home rule U حکومت ملی
plutocracy U حکومت توانگران
plutocracy U حکومت اغنیاء
gynaecocracy U حکومت زنان
self goverment U حکومت مستقل
presidential government U حکومت جمهوری
czarisme U حکومت قیصری
misruled U بد حکومت کردن
kakistocracy U بدترین حکومت
rule U حکومت سلطه
rule U حکومت کردن
govern U حکومت کردن
democracy U حکومت ملی
enemy state U حکومت دشمن
governed U حکومت کردن
parliamentarism U حکومت پارلمانی
parliamentary government U حکومت پارلمانی
dyarchy U حکومت دومجلسی
governs U حکومت کردن
dyarchy U حکومت دوپادشاه
despotic rule U حکومت مطلقه
despotic rule U حکومت استبدادی
plutocracies U حکومت اغنیاء
plutartchy U حکومت دولتمندان
czarisme U حکومت تزاری
misrules U بد حکومت کردن
misruling U بد حکومت کردن
quirinal U حکومت ایتالیا
martial rule U حکومت نظامی
military government U حکومت نظامی
mixed government U حکومت مختلط
puppet government U حکومت پوشالی
democratic government U حکومت ملی
mobocracy U حکومت رجاله ها
governable U قابل حکومت
gerontocrasy U حکومت پیران
gerontocracy U حکومت سالخوردگان
federal government U حکومت متحده
plutocratic goverment U حکومت دولتمندان
nomocracy U حکومت قانونی
fair arbitration U حکومت عدل
duumvirate U حکومت دو نفری
polity U طرز حکومت
polities U طرز حکومت
regimens U دسته حکومت
regimen U دسته حکومت
caesarism U حکومت مطلقه
fascism U حکومت فاشیستی
rTgimes U طرز حکومت
central government U حکومت مرکزی
tyranny U حکومت ستمگرانه
tyranny U حکومت استبدادی
theonomy U حکومت خدایی
thearchy U حکومت خدایان
aristocracies U حکومت اشرافی
caesarism U حکومت امپراطوری
under the seway of U تحت حکومت
monarchies U حکومت سلطنتی
monarchy U حکومت سلطنتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com