English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
diocese U قلمرو اسقف
dioceses U قلمرو اسقف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
diocesan U وابسته به قلمرو اسقف
archbishopric U مقام یا قلمرو اسقف
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
prelature U قلمرو اسقف اعظم
Other Matches
metropolitan bishop U سر اسقف
bishops U اسقف
bishop U اسقف
dioceses U اسقف نشین
miters U تاج اسقف
diocese U اسقف نشین
archbishop U اسقف اعظم
archdeacon U معاون اسقف
archbshop U اسقف بزرگ
archdeacons U معاون اسقف
mitres U تاج اسقف
archbishops U اسقف اعظم
miter U تاج اسقف
primate of england U سر اسقف YORK
prelature U اسقف نشین
mitre U تاج اسقف
prince bishop U شاهزاده اسقف
prelatess U زن اسقف یا متران
provisor U اسقف نافرخرج
mitriform U مانند کلاه اسقف
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
vestment U لباس رسمی اسقف
miyred U مانند کلاه اسقف
archiepiscopal U متعلق به اسقف بزرگ
hierarch U سرکشیش اسقف بزرگ
archdiocesan U وابسته بقلمرو اسقف اعظم
exarch U نایب السطنه اسقف اعظم
patriarchate U مقام بطریق یا اسقف بزرگ
prelate U اسقف اعظم کشیش ارشد
prelates U اسقف اعظم کشیش ارشد
pontifical U وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
prelatic U وابسته به اسقف بزرگ متران وار
gremial U پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
zone U قلمرو
circle U قلمرو
circled U قلمرو
circles U قلمرو
circling U قلمرو
kingdom U قلمرو
home range U قلمرو
bourgeon U قلمرو
count palatine U قلمرو
spheres U قلمرو
sphere U قلمرو
shrievalty U قلمرو
milieus U قلمرو
milieu U قلمرو
milieux U قلمرو
zones U قلمرو
areas U قلمرو
domains U قلمرو
area U قلمرو
dominion U قلمرو
orbits U قلمرو
orbited U قلمرو
orbit U قلمرو
realm U قلمرو
realms U قلمرو
domain U قلمرو
territories U قلمرو
territory U قلمرو
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
realms U قلمرو سلطان
popedom U قلمرو پاپ
pashalic U قلمرو پاشا
scope U قلمرو حوزه
realm U قلمرو سلطان
queendom U قلمرو ملکه
regality U سلطنت قلمرو
satrapy U قلمرو ساتراپ
subkingdom U قلمرو تابعه
territory of state U قلمرو دولت
viscounty U قلمرو ویکنت
lieutenancy U قلمرو ستوانی
knowledge domain U قلمرو دانش
heathendom U قلمرو کفار
principality U قلمرو شاهزاده
grand duchy U قلمرو دوک
archdeaconry U قلمرو و سرشماس
sultanates U قلمرو سلطان
sultanate U قلمرو سلطان
abbacy U قلمرو راهب
dukedoms U قلمرو دوک
principalities U قلمرو شاهزاده
jurisdication U حق قضاوت قلمرو
knowledge domain U قلمرو اگاهی
dukedom U قلمرو دوک
duchies U قلمرو دوک
duchy U قلمرو دوک
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
barony U ملک یا قلمرو بارون
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
seigneury U قلمرو حکومت لرد
parsonage U قلمرو کشیش بخش
kaiserdom U قلمرو حکومت قیصر
khanate U قلمرو حکومت خان
purview U قلمرو اجراء چشم رس
parsonages U قلمرو کشیش بخش
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
in claisum U دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
archduchy U قلمرو و حکومت دوک بزرگ
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
seigniory U قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
thaneship U قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
extraterritorial U واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
vicariate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicarate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
reporting by axception U گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
sheikhdom U شیخ نشین قلمرو شیخ
sheikdom U شیخ نشین قلمرو شیخ
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com