Perdic | قلمداد شده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 32 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	putative U	قلمداد شده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	incriminate U	مقصر قلمداد کردن
	incriminate U	به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
	incriminated U	مقصر قلمداد کردن
	incriminated U	به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
	incriminates U	مقصر قلمداد کردن
	incriminates U	به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
	incriminating U	مقصر قلمداد کردن
	incriminating U	به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
	penalised U	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
	penalises U	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
	penalising U	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
	penalize U	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
	penalized U	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
	penalizes U	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
	penalizing U	کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
	assign U	قلمداد کردن اختصاص دادن
	assigned U	قلمداد کردن اختصاص دادن
	assigning U	قلمداد کردن اختصاص دادن
	assigns U	قلمداد کردن اختصاص دادن
	arrest of judgment U	سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
	criminate U	جانی قلمداد کردن
	extenuate U	کم ارزش قلمداد کردن
	he could p for an englishman U	بجای یک نفرانگلیسی قلمداد میشود
	pass off U	بخرج دادن قلمداد کردن
	personate U	خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
	plead not guilty U	خود رابیگناه قلمداد کردن
	pronounce quilty U	مجرم قلمداد کردن
	pseudoscience U	مجموعه تئوریها وفرضیه هاوروشهایی که بغلط علمی قلمداد میگردند
	to describe as U	قلمداد کردن
	to palm off as U	قلمداد کردن
	to set U	ذیحق قلمداد کردن
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy