English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He is a man with a kind heart. U قلب مهربان ورئوفی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
gentler U مهربان
milder U مهربان
mild U مهربان
affectionate U مهربان
debonnaire U مهربان
couthie U مهربان
good-natured U مهربان
gentlest U مهربان
charitable U مهربان
good U مهربان
mildest U مهربان
meek U مهربان
benign U مهربان
gentle U مهربان
well-disposed U مهربان
opens U مهربان رک گو
kindly U مهربان
opened U مهربان رک گو
open U مهربان رک گو
good natured U مهربان
good hearted U مهربان
benignly U مهربان
comkpliant U مهربان
kindhearted U مهربان
warmheartedness U مهربان
kind hearted U مهربان
heart-warming U مهربان
tender minded U مهربان
endearing U مهربان
complaisant U مهربان
accomodating U مهربان
affable U مهربان
compassionate U مهربان
kind-hearted U مهربان
bighearted U مهربان
merciful U مهربان
benignant U مهربان
condescending U مهربان
affetionate U مهربان
blithe U مهربان
mellowed U دلپذیر مهربان
softer U مهربان نازک
softest U مهربان نازک
well disposed U مهربان سرکیف
Mother Nature U طبیعت مهربان
mellows U دلپذیر مهربان
mellowing U دلپذیر مهربان
friendlies U مهربان موافق
humane U مهربان باشفقت
gracious U مهربان دلپذیر
friendliest U مهربان موافق
friendlier U مهربان موافق
clement U رحیم مهربان
placable U مطبوع مهربان
kind U غیرنقدی مهربان
kindest U غیرنقدی مهربان
kinds U غیرنقدی مهربان
soft U مهربان نازک
mellow U دلپذیر مهربان
warmhearted U مهربان مهربانی
friendly U مهربان موافق
neighbourly U مهربان معاشر
caring U مهربان-خونگرم -دلسوز
to be kind to... U مهربان بودن نسبت به ....
well disoised U خوش حالت مهربان
so let us always be kind U پیوسته مهربان باشیم
heart is in the right place <idiom> U قلب مهربان داشتن
amiable U مهربان دوست داشتنی
obliging U حاضر خدمات مهربان
he was very kind indeed U راستی چه اندازه مهربان بود
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
to go easy on somebody [something] U با کسی [چیزی] مهربان [آهسته] [ملایم] رفتار کردن
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
He has a harsh exterior but a kind heart. U ظاهرش خشن است ولی قلبش مهربان است
how kind he is U چقدرمهربان است چه مهربان است
he is ill with fever U تب دارد
he has worms U دارد
hast U او دارد
has U دارد
chain U دارد.
are there any remarks? U دارد
heavy fighting is in progress U دارد
he has a rage for money U دارد
chains U دارد.
there is a time for everything U دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
it is usual with him U عادت دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
Windows GDI U بیتی دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
virus U وجود دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
the reason is two fold U دودلیل دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
walls have ears U گوش دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
our library is well stocked U خوبی دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
the probability is U احتمال دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
viruses U وجود دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
it depends [on] U بستگی دارد [به]
he is fifty U تمام دارد
god is U خداوجود دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
he is 0 years old U او ده سال دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
it has sides U سه پهلو دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
he must needs go U بیخوداصرار دارد برفتن
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
rubrician U کتاب نماز دارد
he is f. of money U پول فراوان دارد
well and good U باشد چه ضرر دارد
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
delectus U برای ترجمه دارد
bigamist U زنی که دوشوهر دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
what is that to you U به شما جه دخلی دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
likelihood U احتمال کلی دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
the switch is on U برق جریان دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
bass U کسی که صدای بم دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
it askes for attention U توجه لازم دارد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent U خیلی مورد دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
in all like U احتمال کلی دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
double decker U هرچیزیکه دو لایه دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
There is always a right way of doing everything. U هرکاری راهی دارد
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
She has a subtle charm. U جذابیت ظریفی دارد
he has Roman nose U او بینی عقابی دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
He writes a legible ( beautiful ) hand . U خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
significance U معنای مخصوص دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
Every flow must have its ebb. <proverb> U هر فرازى نشیبى دارد.
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com