English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flameout U قطع کار دستگاه ایجاد حرارت بالن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
burners U تولیدکننده حرارت در بالن
burner U تولیدکننده حرارت در بالن
pyrometer U وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
steam heating U ایجاد حرارت با بخار
pyroelectricity U ایجاد قطب الکتریکی در بلورهابوسیله تغییر حرارت
thermoregulator U دستگاه تنظیم حرارت
central heating system U دستگاه حرارت مرکزی
center U تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
noise U استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noises U استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
radiant U دستگاه پخش کننده حرارت
isotherm follower U دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
magneto U دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
exothermic U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
DTMF U روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
thermal stress U ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
applebus U امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
device media control language U نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
pyrolysis U تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
baleen U بالن
baloon بالن
balloon U بالن
flasks U بالن
ballooned U بالن
ballooning U بالن
balloons U بالن
flask U بالن
hot-air balloon U بالن ورزشی
hot-air balloons U بالن ورزشی
round bottom flask U بالن ته گرد
hot air balloon U بالن ورزشی
claisen flask U بالن کلایزن
filter flask U بالن صافی
whalers U صیاد بالن
volumetric flask U بالن ژوژه
ground jointed flask U بالن سرسنبادهای
absorption flask U بالن جذب
kjeldahl flask U بالن کلدال
whaler U صیاد بالن
two necked flask U بالن دو دهانه
train oil U روغن بالن
three necked flask U بالن سه دهانه
erlenmeyer flask U بالن ارلن مایر
volumetric flask U بالن حجم سنجی
short necked flask U بالن گردن کوتاه
dirigible U کشتی هوایی بالن
long necked flask U بالن گردن دراز
acetylization flask U بالن استیل دار کردن
spinnaker U بادبان 3 گوشه بشکل بالن
porpoise U بالن یانهنگ دندان دار
whaleback U هر جسمی شبیه پشت بالن
porpoises U بالن یانهنگ دندان دار
finback U بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
kites U بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
kite U بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
radiosonde U بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
blubbered U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbers U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubber U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
pibal U دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
maneuvering vent U شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
vent valve U دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
fired U حرارت
ardour U حرارت
warmest U با حرارت
temperature U حرارت
warmth U حرارت
verve U حرارت
heats U حرارت
mettlesome U با حرارت
fire U حرارت
fires U حرارت
warms U با حرارت
hotness U حرارت
ardor U حرارت
vehemence U حرارت
pyogenic U حرارت زا
warmed U با حرارت
heat U حرارت
clammy U بی حرارت
warm U با حرارت
adust U با حرارت
fervidity U حرارت
enthrusiasm U حرارت
fervidness U حرارت
temperatures U حرارت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
low heat cement U سیمان کم حرارت
temperature U درجه حرارت
heat unit U واحد حرارت
interchange of heat U تبادل حرارت
impressment U جدیت حرارت
transformation of heat U تبادل حرارت
gradients U افت حرارت
gradient U افت حرارت
impetuosity U تندی حرارت
fervently U از روی حرارت
heat U گرما حرارت
heat U حرارت دادن
initiative U شوق و حرارت
initiatives U شوق و حرارت
enthalpy U حرارت فعال
heat absorption U جذب حرارت
steamier U پر حرارت پر بخار
steamiest U پر حرارت پر بخار
steamy U پر حرارت پر بخار
heats U حرارت دادن
expansion heat U حرارت انبساط
energetically U از روی حرارت
heats U گرما حرارت
ginger U تندی حرارت
heat transfer U انتقال حرارت
heat of hydration U حرارت ئیدراسیون
heat expansion U انبساط حرارت
heat exchange U تبادل حرارت
heat economy U اقتصاد حرارت
heat drop U افت حرارت
heat conductor U هادی حرارت
ardency U شور و حرارت
strenuousness U حرارت و اصرار
thermometers U حرارت سنج
thermometer U حرارت سنج
temperatures U درجه حرارت
central heating U حرارت مرکزی
actinometre U حرارت سنج
zeal U ذوق حرارت
calorimeter U حرارت سنج
thermophysics U فیزیک حرارت
calorification U تولید حرارت
thermotherapy U حرارت درمانی
actinometer U حرارت سنج
thermoregulation U تنظیم حرارت
calefactory U حرارت بخش
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
thermostat U نافم درجه حرارت
maximum temperature U درجه حرارت حداکثر
ambient temperature U درجه حرارت محیطی
to steam ahead or away U با حرارت کار کردن
thermostat U تنظیم کننده حرارت
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
temperature U درجه حرارت دما
thermostats U تنظیم کننده حرارت
tempering temperature U درجه حرارت بازپخت
isothermal layer U سطوح هم حرارت اب دریا
reducer U کم کننده شعله یا حرارت
isothermal U نقاط هم حرارت اب دریا
heatedly U از روی هیجان یا حرارت
final temperature U درجه حرارت نهایی
filament temperature U درجه حرارت فیلامان
fervidly U از روی حرارت و غیرت
thermostats U نافم درجه حرارت
temperatures U درجه حرارت دما
forced convection U تبادل حرارت اجباری
thermal exposure U میزان جذب حرارت
operating temperature U درجه حرارت کار
live wire U آدم پر حرارت و با پشتکار
live wires U آدم پر حرارت و با پشتکار
enthusiasms U هواخواهی با حرارت شوروذوق
preheats U قبلا حرارت دادن
enthusiasm U هواخواهی با حرارت شوروذوق
heat affected zone U منطقه حرارت دیده
thermal resolution U حداقل اختلاف حرارت
hyperpyrexia U درجه حرارت بالاتر از صد
low temperature U درجه حرارت پایین
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
ignition temperature U درجه حرارت احتراق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com