English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cento U قطعه یاتصنیفی که از چند جا اقتباس شده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snippel U قطعه اقتباس شده
pasticcqo U قطعه موسیقی که ازچندین جاگرفته شده باشد
varieties U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
variety U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
montage U عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
montages U عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
divan cover U [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
derivation U اقتباس
excerption U اقتباس
derivations U اقتباس
adapt U اقتباس کردن
adaptations U تطبیق اقتباس
adaptation U تطبیق اقتباس
extracts U اقتباس کردن
adopts U اقتباس کردن
extraction U اقتباس اصل
adaption U تطبیق اقتباس
quotation U اقتباس عبارت
extracted U اقتباس کردن
extracting U اقتباس کردن
extract U اقتباس کردن
quoteworthy U قابل اقتباس
adopt U اقتباس کردن
quotations U اقتباس عبارت
adopting U اقتباس کردن
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
it is a passage from gulistan U اقتباس از گلستان است
the a.of boreign words U اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
borrowed U وام گرفتن اقتباس کردن
borrows U وام گرفتن اقتباس کردن
borrow U وام گرفتن اقتباس کردن
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
textualist U کسیکه درنقل یا اقتباس عبارات چالاک است
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
low comedy U نمایشنامه مضحکی که اززندگی مردم طبقه سوم اقتباس شده
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
fritters U قطعه قطعه کردن
fragmentation U قطعه قطعه شدن
segments U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
segment U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fragmenting U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
adopts U اتخاذ کردن اقتباس کردن
adapting U تعدیل کردن اقتباس کردن
adapts U تعدیل کردن اقتباس کردن
adopting U اتخاذ کردن اقتباس کردن
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
goblets U قطعه
panel U قطعه
section U قطعه
bloc U قطعه
snipped U قطعه
stretch U قطعه
sections U قطعه
extent U قطعه
goblet U قطعه
items U قطعه
panels U قطعه
calligraph U قطعه
snip U قطعه
snipping U قطعه
item U قطعه
small scale integration U قطعه
very large scale integration U قطعه
snippy U قطعه
doit U قطعه
plank U قطعه
blocs U قطعه
copyslip U قطعه
smidgin U قطعه
smidgeon U قطعه
wodge U قطعه
stretched U قطعه
pieces U قطعه
stretches U قطعه
piece U قطعه
components U قطعه
smidgen U قطعه
component U قطعه
trilobation U سه قطعه
wodges U قطعه
nugget U قطعه
scale U قطعه
segments U قطعه
block U قطعه
blocked U قطعه
part U قطعه
blocks U قطعه
chunks U قطعه
chunk U قطعه
member U قطعه
panes U قطعه
nuggets U قطعه
segment U قطعه
morceau U قطعه
tract U قطعه
tracts U قطعه
pane U قطعه
slab U قطعه
slabs U قطعه
lobe U قطعه
lobes U قطعه
members U قطعه
fragments U قطعه
internode U قطعه
plot U قطعه
plotted U قطعه
fragmenting U قطعه
segmental U قطعه قطعه
line segment U قطعه خط
fragment U قطعه
plots U قطعه
overlay segment U قطعه جایگذاشت
parietal lobe U قطعه اهیانهای
occipital lobe U قطعه پس سری
equuleus U قطعه الفرس
segmentation U قطعه سازی
time slice U قطعه زمان
replacement U تعویض قطعه
quad U قطعه سربی
dab U قطعه تکه
midsection U قطعه میانی
resident segment U قطعه مقیم
block U قطعه زمین
root segment U قطعه ریشهای
quads U قطعه سربی
dabs U قطعه تکه
dabbed U قطعه تکه
electric component U قطعه الکتریکی
theme song U قطعه تکراری
equulei U قطعه الفرس
tension member U قطعه کششی
subassembly U یک قطعه جزء
stull U قطعه بزرگ
program segment U قطعه برنامه
blocked U قطعه زمین
lobectomy U قطعه برداری
plat U قطعه نقشه
blocks U قطعه زمین
hexastich U قطعه شش فردی
magnetic component U قطعه مغناطیسی
piece part U قطعه یک پارچه
temporal lobe U قطعه گیجگاهی
items U قطعه خبری
lobule U قطعه کوچک
replacements U تعویض قطعه
in sections U د رچند قطعه
part number U شماره قطعه
partitur U قطعه کامل
partitura U قطعه کامل
frontal lobe U قطعه پیشانی
strip U قطعه باریک
major assembly U قطعه عمده
item U قطعه خبری
sett U قطعه سنگفرش
pericope U قطعه منتخب
work U قطعه کار
lot U پارچه قطعه
lot U قطعه زمین
handset U تلفن در یک قطعه
replacement part U قطعه یدکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com