Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reservation
U
قطعه زمین اختصاصی
reservations
U
قطعه زمین اختصاصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blocks
U
قطعه زمین
lot
U
قطعه زمین
blocked
U
قطعه زمین
block
U
قطعه زمین
several fishery
U
محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
plat
U
قطعه زمین کوچک
quadrat
U
قطعه زمین مستطیل
grassplot
U
قطعه زمین علفزار
parcel
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
terra incognita
U
قطعه زمین از گرو در نیامده
parcels
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
espianade
U
قطعه زمین هموار شیب ملایم
patch
U
مشمع روی زخم قطعه زمین
patches
U
مشمع روی زخم قطعه زمین
sand trap
U
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
nook
U
قطعه زمین پیش امده برامدگی
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karoo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bag
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bags
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
shield
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
positive
U
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
shields
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
occupation crossing
U
پل اختصاصی
individuals
U
اختصاصی
individual
U
اختصاصی
allocation
U
اختصاصی
allocations
U
اختصاصی
proprietary
U
اختصاصی
appropriative
U
اختصاصی
technical
U
اختصاصی
dedicated
U
اختصاصی
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
appropriated surplus
U
ذخیره اختصاصی
specialities
U
رشته اختصاصی
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
local theory
U
نظریه اختصاصی
dedicated computer
U
کامپیوتر اختصاصی
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
specific variance
U
پراکنش اختصاصی
patent medicines
U
داروی اختصاصی
appropriation
U
ذخیره اختصاصی
character
U
صفت اختصاصی
characters
U
صفت اختصاصی
a dedicated line
U
یک خط
[سیم]
اختصاصی
native language
U
زبان اختصاصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
special ability
U
توانایی اختصاصی
private
U
اختصاصی خصوصی
specialty
U
رشته اختصاصی
distinguishing
U
مشخص اختصاصی
specified command
U
نیروی اختصاصی
specificity
U
اختصاصی بودن
patent medicine
U
داروی اختصاصی
native compiler
U
کامپایلر اختصاصی
parts peculiar
U
قطعات اختصاصی
separate
U
علیحده اختصاصی
driveways
U
راه اختصاصی
allotment
U
منابع اختصاصی
aedis
U
زیارتگاه اختصاصی
allotments
U
منابع اختصاصی
localized amnesia
U
یادزدودگی اختصاصی
lacunar amnesia
U
یادزدودگی اختصاصی
dedicated system
U
سیستم اختصاصی
landmarks
U
نشان اختصاصی
aedes
U
زیارتگاه اختصاصی
proprietary program
U
برنامه اختصاصی
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
landmark
U
نشان اختصاصی
separated
U
علیحده اختصاصی
separates
U
علیحده اختصاصی
specialises
U
اختصاصی کردن
specialising
U
اختصاصی کردن
specialize
U
اختصاصی کردن
specializes
U
اختصاصی کردن
specializing
U
اختصاصی کردن
trait
U
نشان اختصاصی
speciality
U
رشته اختصاصی
traits
U
نشان اختصاصی
additional outlet
U
انشعاب اختصاصی
characterization
U
توصیف صفات اختصاصی
dedicated word processor
U
کلمه پرداز اختصاصی
a dedicated wiring circuit
U
یک مدار الکتریکی اختصاصی
privy
U
محرم اسرار اختصاصی
suigeneris
U
اختصاصی منحصر بفرد
a dedicated server
U
[رایانه]
خدمتگذار اختصاصی
the peculiarities of mammals
U
نشانهای اختصاصی پستانداران
dedicated file server
U
خدمتگذار فایل اختصاصی
specific search
U
تجسس اختصاصی منطقه
harmonic selective ringing
U
تلفن اختصاصی همساز
proprietary file format
U
قالب فایل اختصاصی
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
segment
U
قطعه قطعه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
fragments
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
fritter
U
قطعه قطعه کردن
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
post exchange
U
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
individuals
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individual
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
custom built
U
سفارشی تهیه شده اختصاصی
distinctively
U
بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
netware
U
سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
narrative statement
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
characteristically
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
service peculiar
U
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
calloc
U
در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
stretch
U
قطعه
segment
U
قطعه
doit
U
قطعه
items
U
قطعه
part
U
قطعه
stretched
U
قطعه
fragment
U
قطعه
panels
U
قطعه
sections
U
قطعه
segments
U
قطعه
line segment
U
قطعه خط
trilobation
U
سه قطعه
snipping
U
قطعه
snipped
U
قطعه
snip
U
قطعه
lobes
U
قطعه
lobe
U
قطعه
chunk
U
قطعه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com