Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He wanted to incite the people.
U
قصد داشت مردم راتحریک کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shake-up
U
احساسات راتحریک کردن
shake up
U
احساسات راتحریک کردن
shake-ups
U
احساسات راتحریک کردن
it was provocative of curiosty
U
حس کنجکاوی شخص راتحریک کرد
Onions stimulate the appetite.
U
پیاز اشتها راتحریک می کند
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
minute book
U
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
populations
U
تعداد مردم مردم
population
U
تعداد مردم مردم
conservation
U
داشت
article had two notes
U
داشت
note book
U
دفتریاد داشت
he adored that woman
U
ان زن رابسیاردوست می داشت
talent
U
درون داشت
talented
U
درون داشت
he loved her dear
U
اوبسیاردوست داشت
talents
U
درون داشت
expectation
U
چشم داشت
apanage
U
اختصاص داشت
expectations
U
چشم داشت
expectantly
U
با چشم داشت
durst
U
زهره داشت
factum
U
یاد داشت
when will women have the vote?
U
خواهند داشت
dwelt
U
منزل داشت
without letted
U
باز داشت
to make a minute of
U
یاد داشت کردن
the dog wasled
U
سگ بند در گردن داشت
annotator
U
یاد داشت کننده
He was looking for you.
U
داشت دنبالت می گشت
to take down
U
یاد داشت کردن
to minute down
U
یاد داشت کردن
to make a note of
U
یاد داشت کردن
outlook
U
منظره چشم داشت
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
writing pad
U
دسته یاد داشت
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
U
سرووضع مرتبی داشت
marrige of convenience
U
پیوند با چشم داشت
disposure
U
نمایش عرضه داشت
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
i will note it down
U
یاد داشت میکنم
block note paper
U
دسته کاغذیاد داشت
he kept me waiting
U
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
to set down
U
یاد داشت کردن
he complained with reason
U
داشت که گله میکرد
that point was of p interest
U
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
fusilier
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
durst
U
جرات داشت جسارت کرد
he was in purpose to do it
U
در نظر داشت که ان کار رابکند
he sold the good ones
U
هرچه خوب داشت فروخت
it weighed kilogrammes
U
بود سه کیلوگرم وزن داشت
prospect of success
U
چشم داشت یا امید کامیابی
he would be sure to like it
U
یقینا انرادوست خواهد داشت
fusileer
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
U
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
He was running like a madman.
U
عین دیوانه ها داشت می دوید
The girl was penciling her eyebrows .
U
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
no song no supper
U
تانخوانی شام نخواهیم داشت
All his belongings were stolen .
U
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
She was talking to (with ) a friend .
U
داشت با دوستش صحبت می کرد
to preach from notes
U
از روی یاد داشت وضع کردن
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
U
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
u.sings
[ and+]
U
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
He tried to conceal the facts.
U
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
marshalsea
U
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
on old woman past sixty
U
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
he made me wait
U
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
pistole
U
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
quinquereme
U
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
no paternosterŠno p
U
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
on shall from a quo rum
U
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
of livery
U
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
lostlabour
U
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
groschen
U
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
She was crying over her misfortunes.
U
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
She married a man old eonugh to be her father.
U
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
to serve a notice on some one
U
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
He had the air of a frightened(scared)child.
U
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
kreutzer
U
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
The judge will have the final say on the matter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
that book will immortalize him
U
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
record prices
U
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
parnassian
U
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
He was killed when his parachute malfunctioned.
U
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
paphian
U
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
the deaf
U
مردم کر
peoples
U
مردم
population
[pop.]
U
مردم
the people
U
مردم
people
U
مردم
public
U
مردم
peopled
U
مردم
peopling
U
مردم
folk
U
مردم
folks
U
مردم
mum's the word
U
این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
laotian
U
مردم تایی
public notice
U
آگهی به مردم
the million
U
توده مردم
the many
U
بیشتر مردم
lao
U
مردم تایی
land n
U
قوم مردم
population
[pop.]
U
تعداد مردم
jawsmith
U
مردم فریب
the multitude
U
توده مردم
mandrake
U
مردم گیاه
manragora
U
مردم گیاه
the dregs of the people
U
مردم پست
flower people
U
مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
ombudsmen
U
فریادرس مردم
ombudsman
U
فریادرس مردم
lowest common denominators
U
مردم پذیر
on the tongues of men
U
سر زبان مردم
people say
U
مردم می گویند
other people
U
سایر مردم
outside opinion
U
رای مردم
outside opinion
U
عقیده مردم
populace
U
توده مردم
the offscourings humanity
U
مردم پست
underfed
U
مردم گرسنه
head counts
U
شمارش مردم
head count
U
شمارش مردم
the old
U
مردم سالخورده
many people
U
خیلی از مردم
other people
U
مردم دیگر
many people
U
بسیاری از مردم
the american public
U
مردم امریکا
men of intellgence
U
مردم باهوش
most people
U
بیشتر مردم
the public
U
عموم مردم
the total population
U
همه مردم
unsociability
U
مردم گریزی
Among the people .
U
درمیان مردم
lowest common denominator
U
مردم پذیر
unsociable
U
مردم گریز
openly
U
در انظار مردم
canaille
U
مردم پست
parades
U
اجتماع مردم
citizenry
U
مردم تبعیت
anthropology
U
مردم شناسی
hoi polloi
U
توده مردم
popularity
U
مردم پسندی
rushed
U
ازدحام مردم
reputedly
U
در نظر مردم
mandating
U
دستور مردم به
demos
U
توده مردم
citizenship
U
مردم تبعیت
mandates
U
دستور مردم به
mandated
U
دستور مردم به
paraded
U
اجتماع مردم
anthropometry
U
مردم سنجی
all men
U
کلیه مردم
plebeian
U
توده مردم
anarchy
U
خودسری مردم
popular
U
مردم پسند
massing
U
توده مردم
commonest
U
: مردم عوام
commoners
U
: مردم عوام
masses
U
توده مردم
parade
U
اجتماع مردم
corporation
U
گروهی از مردم
common
U
: مردم عوام
all men
U
همه مردم
mass
U
توده مردم
corporations
U
گروهی از مردم
all men
U
مردم همه
public-spirited
U
خیرخواه مردم
rucks
U
مردم عادی
commons
U
مردم عادی
communist
U
مردم گرا
sociability
U
مردم امیزی
ruck
U
مردم عادی
omnibuses
U
توده مردم
rush
U
ازدحام مردم
omnibus
U
توده مردم
communism
U
مردم داری
plebeians
U
توده مردم
demography
U
مردم نگاری
misanthropes
U
مردم گریز
mob
U
انبوه مردم
rushing
U
ازدحام مردم
mandate
U
دستور مردم به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com