English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subdevice U قسمت کردن مجدد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
reload U پر کردن مجدد
reloads U پر کردن مجدد
reloading U پر کردن مجدد
reloaded U پر کردن مجدد
relayed U عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay U عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relays U عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
subdevice U بخش کردن مجدد
redesign U طراحی مجدد کردن
reconditioning U شرطی کردن مجدد
remelt U ذوب کردن مجدد
reproductions U تولید کردن مجدد
reprecipitation U رسوب کردن مجدد
reproduction U تولید کردن مجدد
refers U مراجعه کردن بازدید مجدد
referred U مراجعه کردن بازدید مجدد
reflow U فروکش کردن جریان مجدد
recapitalize U سرمایه گذاری مجدد کردن
refer U مراجعه کردن بازدید مجدد
rework U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking U برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieve U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
reworked U برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieved U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieves U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
write permit ring U چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
sects U قسمت کردن
whack up U قسمت کردن
divide U قسمت کردن
divides U قسمت کردن
partitions U قسمت کردن
pouf U قسمت پف کردن
partition U قسمت کردن
sect U قسمت کردن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
departmentalize U بچند قسمت کردن
tierce U به سه قسمت تقسیم کردن
partitioning U قسمت بندی کردن
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trims U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trim U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
outsides U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
garbage U سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
furthermore U مجدد
second U مجدد
further on U مجدد
further U مجدد
furthering U مجدد
furthers U مجدد
seconding U مجدد
renewed U مجدد
seconded U مجدد
furthered U مجدد
reflorescence U مجدد
seconds U مجدد
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
recompile U کامپایل مجدد
retaken U گرفتن مجدد
remanded U بازداشت مجدد
regeneracy U تولید مجدد
remanding U بازداشت مجدد
remands U بازداشت مجدد
regelation U انجماد مجدد
reentrance U دخول مجدد
restatement U بیان مجدد
recaption U توقیف مجدد
comebacks U دستیابی مجدد
reformat U فرمت مجدد
reexport U صادرات مجدد
restatements U بیان مجدد
retaking U گرفتن مجدد
retakes U گرفتن مجدد
reactivation U فعالیت مجدد
reapparition U فهور مجدد
redirection U راهنمایی مجدد
rededication U تقدیم مجدد
rededication U اهدا مجدد
reallocation U تخصیص مجدد
reversion U ترجمه مجدد
reconveyance U اعاده مجدد
reconviction U محکومیت مجدد
recoupment U کسب مجدد
reassurances U اطمینان مجدد
recrystallization U تبلور مجدد
reassurance U اطمینان مجدد
repayment U پرداخت مجدد
repayments U پرداخت مجدد
recreations U خلق مجدد
comeback U دستیابی مجدد
restoration U استقرار مجدد
re establishment U تاسیس مجدد
retake U گرفتن مجدد
re attachment U توقیف مجدد
re-runs U نمایش مجدد
re-running U نمایش مجدد
re-run U نمایش مجدد
retrial U ازمایش مجدد
reenlistment U سربازگیری مجدد
remand U بازداشت مجدد
reconversion U گرایش مجدد
re-ran U نمایش مجدد
reeducation U تربیت مجدد
reebtry U تملک مجدد
re claim U تقاضای مجدد
reconditioning U تعمیر مجدد
reebtry U دخول مجدد
reebtry U ورود مجدد
crossecheck U مقابله مجدد
recreation U خلق مجدد
resale U حراج مجدد
resurvey U بررسی مجدد
rally U اجتماع مجدد
redrawn U رسم مجدد
rallies U اجتماع مجدد
rallied U اجتماع مجدد
redraws U رسم مجدد
reinforcement U وضع مجدد
redrew U رسم مجدد
repaint U رسم مجدد
redistribution U توزیع مجدد
resurgence U طغیان مجدد
reload U بارکردن مجدد
reloaded U بارکردن مجدد
redrawing U رسم مجدد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com