Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
internode
U
قسمت میان دو بندیا مفصل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detail part
U
قسمت مفصل
hip
U
قسمت میان ران وتهیگاه
crown of the caves way
U
قسمت میان سنگ فرش)
hips
U
قسمت میان ران وتهیگاه
dermis
U
قسمت حساس وعروقی میان پوست
cross-window
U
[پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
glenoid fossa or cavity
U
گودی مفصل کاسه مفصل
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
copious
U
مفصل
fine drawn
U
مفصل
voluminous
U
مفصل
commissure
U
مفصل
baom joomok
U
یک مفصل
hinges
U
مفصل
fulsome
U
مفصل
pivoted
U
مفصل
pivots
U
مفصل
linkage point
U
مفصل
anarthrous
U
بی مفصل
inarticulate
U
بی مفصل
joint
U
مفصل
coupling
U
مفصل
copula
U
مفصل
jointless
U
بی مفصل
articulation
U
مفصل
hinge
U
مفصل
juncture
U
مفصل
spacious
U
مفصل
socket
مفصل
copulas
U
مفصل
pivot
U
مفصل
inventorial
U
مفصل
Hinduism
U
مفصل
sockets
U
مفصل
largo
U
اهسته و مفصل
diarthrosis
U
مفصل متحرک
knee joint
U
مفصل زانو
sleeves
U
موف مفصل
hinge joint
U
مفصل لولایی
hip joint
U
مفصل ران
splicing
U
مفصل بافته
articulates
U
مفصل دارکردن
articulating
U
مفصل دارکردن
glene
U
کاسه مفصل
ginglymus
U
مفصل لولایی
gimmal
U
مفصل لولا
articulate
U
مفصل دارکردن
joint
U
مفصل پیوندگاه
disjoint
U
از مفصل دراوردن
hip
U
مفصل ران
hips
U
مفصل ران
swivelled
U
مفصل گردان
swivelled
U
مفصل گردنده
swivel
U
مفصل گردنده
palaver
U
گفتگوی مفصل
clippings
U
مفصل کابل
clipped
U
مفصل کابل
clip
U
مفصل کابل
articulation
U
مفصل بندی
articulation
U
مفصل لولا
arthritis
U
اماس مفصل
arthritis
U
التهاب مفصل
juncture
U
پیوستگی مفصل
luncheon
U
غذای مفصل
luncheons
U
غذای مفصل
swivels
U
مفصل گردنده
swivels
U
مفصل گردان
choke joint
U
مفصل چوکی
ball and socket joint
مفصل ساچمه ای
splice
U
مفصل بافته
spliced
U
مفصل بافته
splices
U
مفصل بافته
swivel
U
مفصل گردان
arthrology
U
مفصل شناسی
ankylosis
U
جمود مفصل
abarticulation
U
مفصل متحرک
ample
U
فراوان مفصل
facets
U
بند مفصل
facet
U
بند مفصل
pigtails
U
مفصل دم خوکی
pigtail
U
مفصل دم خوکی
high tea
U
عصرانه مفصل
in great detail
U
با جزئیات مفصل
universal joint
U
مفصل چرخنده
synosteology
U
مفصل شناسی
synarthrosis
U
مفصل بی حرکت
trunnion
U
مفصل افقی
swivel joint
U
مفصل گردان
toggle joint
U
مفصل زانویی
scape
U
مفصل اصلی
clips
U
مفصل کابل
multiple cable joint
U
مفصل انشعاب
sleeve
U
موف مفصل
steering swivel
U
مفصل فرمان
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
amplifying
U
مفصل گفتن یانوشتن
hitsu shiubi
U
مفصل انگشت وسط
arthropod
U
جانور مفصل دار
enarthrosis
U
مفصل کام و زبانهای
amplifies
U
مفصل گفتن یانوشتن
amplified
U
مفصل گفتن یانوشتن
gabfest
U
محاوره طولانی و مفصل
acondylous
U
بدون بند یا مفصل
acondylose
U
بدون بند یا مفصل
thurl
U
مفصل خاصره گوسفند
disjoint
U
در رفتن از مفصل درامدن
dimerous
U
دارای مفصل دوبخشی
diffusively
U
بطور منتشر و یا مفصل
arthropathy
U
ناخوشی بند یا مفصل
amplify
U
مفصل گفتن یانوشتن
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
joint
U
مفصل اتصال ضربهای
kettledrums
U
دمامه عصرانه مفصل
naker
U
دمامه عصرانه مفصل
cable jointing sleeve
U
مفصل انشعاب کابل
joint resistance
U
مقدار مقاومت مفصل
choke flange joint
U
مفصل چوکی ال شکل
luxation
U
در رفتگی مفصل استخوان
cable joint
U
مفصل اتصال کابل
kettledrum
U
دمامه عصرانه مفصل
kettle drum
U
دمامه عصرانه مفصل
In ditail . Diffusively .
U
بطور مفصل ( مفصلا")
clamping sleeve
U
مفصل مهار کننده
double jointed
U
دارای مفصل کاذب
double-jointed
U
دارای مفصل کاذب
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
hip joint
U
مفصل استخوان خاصره وران
rabbet joint
U
بست یا مفصل کنش کاوی
arthritic
U
مربوط به ورم و اماس مفصل
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
submission hold
U
کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
garnet
U
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
garnets
U
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
to give a long recital of something
U
دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
dactylus
U
بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
programming specification
U
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
To explain something in detail .
U
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
to detail something
U
چیزی را مفصل
[با همه جزییات]
شرح دادن
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
sallenders
U
جوشهای خشک در زیر مفصل خرگوشی پای عقب اسب
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog .
U
مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
gomphosis
U
اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
middles
U
میان
middle
U
میان
centred
U
میان
between
U
میان
through
U
از میان
diameter
U
میان بر
amongst
U
در میان
centered
U
میان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com