English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
division U قسمت دسته بندی
divisions U قسمت دسته بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
staff section U قسمت ستادی دسته سمبه
ratings U دسته بندی
ordinations U دسته بندی
juntas U دسته بندی
ordination U دسته بندی
junta U دسته بندی
classification U دسته بندی
groupage U دسته بندی
factions U دسته بندی
assortment U دسته بندی
clustering U دسته بندی
grading U دسته بندی
rating U دسته بندی
assortments U دسته بندی
scale U دسته بندی
faction U دسته بندی
classifications U دسته بندی
categorizes U دسته بندی کردن
zone U ناحیه دسته بندی
to erect into U دسته بندی کردن به
categorized U دسته بندی کردن
grades U دسته بندی کردن
classifying U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
categorizing U دسته بندی کردن
sorting test U ازمون دسته بندی
classifies U دسته بندی کردن
categorize U دسته بندی کردن
categorising U دسته بندی کردن
rally U دسته بندی کردن
assorted <adj.> U دسته بندی شده
classification chart U نمودار دسته بندی
rating U دسته بندی کردن
classifications U عمل دسته بندی
ratings U دسته بندی کردن
clanship U دسته بندی قبیلهای
groups U دسته بندی کردن
sort U دسته بندی کردن
sorter U دسته بندی کننده
junto U دسته بندی سیاسی
categorises U دسته بندی کردن
categorised U دسته بندی کردن
classification U عمل دسته بندی
groupage U دسته بندی کردن
zone decimal U دسته بندی اعشاری
zone decimal U دسته بندی ده دهی
zone punch U سوراخ دسته بندی
regimentalation U دسته بندی کردن
group U دسته بندی کردن
zones U ناحیه دسته بندی
resorts U دسته بندی کردن
grade U دسته بندی کردن
resort U دسته بندی کردن
to categorize U دسته بندی کردن
qsort U دسته بندی پرسشها
factionist U عضو دسته بندی
classify U دسته بندی کردن
resorted U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
section gang U دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section crew U دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
partitioning U قسمت بندی کردن
color sorting test U ازمون دسته بندی رنگها
factional U مربوط به دسته بندی یا توط ئه
card sorting test U ازمون دسته بندی برگه ها
pommels U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommel U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
benthic division U قسمت بندی لایههای دریا
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
marshalling yard U محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
nerve bundle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve fascicle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
natives Olivenöl extra U روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
basic partitioned access method U روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
cingulum U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting U دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
catchall U بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
resorted U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
general store U فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
log rolling U دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
rading party U قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
clerastory [ey] U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
overstorey U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerestory [ey] U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
pratitioned data set U مجموعه دادههای جزء بندی شده یا قسمت شده
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
zone bits U بیت منطقه بیت دسته بندی
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification U طبقه بندی رده بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
in detail U مفصلا دسته دسته
assort U دسته دسته کردن
streams of people U دسته دسته مردم
scores of people U دسته دسته مردم
distribute U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
shoals of people U دسته دسته مردم
sort U دسته دسته کردن
they came in bands U دسته دسته امدند
groups U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
troop U دسته دسته شدن
trooping U دسته دسته شدن
sorts U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
trooped U دسته دسته شدن
windrow U دسته دسته کردن
sects U دسته دسته مذهبی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com