English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
applicant U درخواست کننده
applicants U درخواست کننده
demandant U درخواست کننده
applicator U درخواست کننده
requesting unit U یکان درخواست کننده
person seeking [political] asylum U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
asylum seeker U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
audio U تجزیه کننده صوت که به کامپیوتر اجازه میدهد پاسخ را به درخواست ها بیان کند
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
suppliers U تهیه کننده
supplier U تهیه کننده
fabricator U تهیه کننده
preparator U تهیه کننده
programmer U تهیه کننده برنامه
programmers U تهیه کننده برنامه
budgeteer U تهیه کننده بودجه
budgeter U تهیه کننده بودجه
stenciller U تهیه کننده استنسیل
stenciler U تهیه کننده استنسیل
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
furnisher U تهیه کننده سامان واثاثیه
draftsman U تهیه کننده لوایح قانونی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
longueur U قسمت خسته کننده
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
bearing U قسمت تحمل کننده بار
trisector U قسمت کننده بسه بخش
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
actuator piston U قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
requests U درخواست
enquiry U درخواست
appeals U درخواست
requested U درخواست
solicitation U درخواست
postulating U درخواست
request U درخواست
postulates U درخواست
requisitions U درخواست
applications U درخواست
tendered U درخواست
imploration U درخواست
tenderest U درخواست
tendering U درخواست
postulate U درخواست
claiming U درخواست
on request of which [at his request] U به درخواست او
claimed U درخواست
claim U درخواست
requesting U درخواست
claims U درخواست
application U درخواست
tender U درخواست
postulated U درخواست
requistion for money U درخواست
demanded U درخواست
demand U درخواست
supplication U درخواست
requisitioned U درخواست
indents U درخواست
indenting U درخواست
indent U درخواست
d. of a request U در درخواست
requisition U درخواست
appealed U درخواست
appeal U درخواست
requisitioning U درخواست
suits U درخواست
suited U درخواست
suit U درخواست
demands U درخواست
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
imploring U درخواست کردن از
call for fire U درخواست اتش
document number U شماره درخواست
appeal for tenders U درخواست مزایده
application form U برگ درخواست
inquiry U اسستسفار درخواست
materials requisition U درخواست مواد
rrayer U درخواست التماس
inquiries U اسستسفار درخواست
writ of subpoena U برگ درخواست
fire message U درخواست اتش
round robin U درخواست کتبی
applies U درخواست کردن
request signal U علامت درخواست
solicits U درخواست کردن
basic requisition number U درخواست اولیه
implores U درخواست کردن از
soliciting U درخواست کردن
solicited U درخواست کردن
solicit U درخواست کردن
entreats U درخواست کردن
requisition line U خط درخواست اماد
entreating U درخواست کردن
implore U درخواست کردن از
applicants U درخواست دهنده
entreated U درخواست کردن
entreat U درخواست کردن
requisition number U شماره درخواست
implored U درخواست کردن از
basic requisition number U درخواست ابتدایی
applicant U درخواست دهنده
to g. any one's request U درخواست کسیراپذیرفتن
supplicate U درخواست کردن
requests U درخواست می کنم
purchase requisition U درخواست خرید
d. note U درخواست پرداخت
demands U درخواست کردن
plead with U درخواست کردن
demand code U رمز درخواست
requesting U درخواست می کنم
at the request of U به خواهش [به درخواست]
demand U درخواست کردن
prays U درخواست کردن
demand U درخواست مطالبه
demanded U درخواست مطالبه
demanded U درخواست کردن
demands U درخواست مطالبه
toa for a job or position U درخواست کارکردن
praying U درخواست کردن
to make an application [to apply] U درخواست کردن
declaration of intention U درخواست تابعیت
pray U درخواست کردن
excess demand U درخواست مازاد
applying U درخواست کردن
asking and ordering U درخواست و سفارش
demanded <adj.> <past-p.> U درخواست شده
prayed U درخواست کردن
pleader U درخواست دادن
on call U بنا به درخواست
claimed <adj.> <past-p.> U درخواست شده
apply U درخواست دادن
requested U درخواست می کنم
applying U درخواست دادن
supervisor request U درخواست نافر
asked <adj.> <past-p.> U درخواست شده
applies U درخواست دادن
apply U درخواست کردن
stock requisition U درخواست کالا
put in for something <idiom> U درخواست چیزی
speak for <idiom> U درخواست کردن
request U درخواست می کنم
reclama U درخواست تجدید نظر
initial fire request U درخواست ابتدایی اتش
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
to a oneself for help U درخواست کمک کردن
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
modification work order U برگ درخواست نوسازی
pleadable U قابل درخواست دادن
indents U سفارش درخواست کردن
indent U سفارش درخواست کردن
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
to ask too much U بیش از حد درخواست کردن
debt enforcement U درخواست طلب وصول
requisition U درخواست رسمی کردن
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
call for fire U درخواست اتش کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
requisitioned U درخواست رسمی کردن
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
boning U خواستن درخواست کردن
to apply for leave U درخواست مرخصی کردن
proposal form U فرم درخواست بیمه
to deny somebody a wish U درخواست کسی را رد کردن
on request U وقتی که درخواست بشود
bone U خواستن درخواست کردن
requisition line U مسیر درخواست اماد
bones U خواستن درخواست کردن
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
boned U خواستن درخواست کردن
on application U در زمان [حالت] درخواست
at call U به محض درخواست عندالمطالبه
recind U لغو کامل درخواست
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com