Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
outfield
U
قسمت خارجی میدان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
actine
U
قسمت خارجی
exosphere
U
قسمت خارجی جو
pericranium
U
قسمت خارجی جمجمه
dermatome
U
قسمت خارجی یک موجود
epicardium
U
قسمت خارجی عضله قلب
imposition
U
[بار اضافی در قسمت خارجی ساختمان]
proctodaeum
U
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
epicarp
U
پوسته خارجی قسمت نرم میوه
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
compound wound generator
U
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court
U
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field
U
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
battlefield recovery
U
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
closure minefield
U
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
courses
U
میدان تیر میدان
course
U
میدان تیر میدان
coursed
U
میدان تیر میدان
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
hasty breaching
U
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
back berm
U
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
exteriors
U
خارجی
gringo
U
خارجی
gringos
U
خارجی
peripheral
U
خارجی
outsides
U
خارجی
outboard
U
خارجی
outside
U
خارجی
extern
U
خارجی
external
U
خارجی
alien
U
خارجی
foreign
U
خارجی
outer
U
خارجی
outsiders
U
خارجی
exoteric
U
خارجی
exosphere
U
خارجی
exotic
U
خارجی
outsider
U
خارجی
extra
U
خارجی
outward
U
خارجی
oversea
U
خارجی
aliens
U
خارجی
extra-
U
خارجی
exterior
U
خارجی
exogenous
U
خارجی
extras
U
خارجی
international line
U
خط خارجی
abextra
U
خارجی
externals
U
خارجی
extraneous
U
خارجی
incarnations
U
صورت خارجی
foreign national
U
ملیت خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی
foreign exchange
U
ارز خارجی
extrinsic
U
بیرونی خارجی
extrinsic factor
U
عامل خارجی
foreign national
U
تبعه خارجی
guest
U
انگل خارجی
external symbol
U
علامت خارجی
external thread
U
دنده خارجی
external transaction
U
معاملات خارجی
external variable
U
متغیر خارجی
externalities
U
پی امدهای خارجی
externalities
U
اثرات خارجی
load curve
U
خم بار خارجی
externalization
U
خارجی کردن
exteroceptive
U
محرک خارجی
external store
U
انباره خارجی
foreign policy
U
سیاست خارجی
foreign law
U
حقوق خارجی
foreign deposit
U
سپرده خارجی
foreign currency
U
ارز خارجی
foreign currencies
U
پولهای خارجی
foreign bill
U
برات خارجی
foreign aid
U
کمک خارجی
load
U
بار خارجی
slough
U
پوسته خارجی
guests
U
انگل خارجی
foreign loan
U
وام خارجی
foreign particle
U
جسم خارجی
inflow of foreign funds
U
ورودسرمایههای خارجی
incarnation
U
صورت خارجی
immission
U
انتشار خارجی
foreign exchange
U
تعویض خارجی
imbody
U
صورت خارجی
foreign trade
U
تجارت خارجی
renvoi
U
تبعیدشخص خارجی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
foreign reserves
U
ذخائر خارجی
foreign exchange
U
مبادله خارجی
external docuhentation
U
مستندات خارجی
outer connection
U
اتصال خارجی
outer fix
U
رمپ خارجی
outer planets
U
سیارات خارجی
outer wall
U
دیوار خارجی
exterior varnish
U
لاک خارجی
outness
U
کیفیت خارجی
strangest
U
خارجی غریبه
external force
U
نیروی خارجی
external interrupt
U
وقفه خارجی
strange
U
خارجی غریبه
outboard profile
U
نیمرخ خارجی
facade
U
نمای خارجی
external delay
U
تاخیر خارجی
external cost
U
هزینه خارجی
external control
U
کنترل خارجی
external command
U
فرمان خارجی
external combustion
U
احتراق خارجی
external circuit
U
مدار خارجی
external benefits
U
فواید خارجی
external armature
U
ارمیچر خارجی
fanades
U
نمای خارجی
facades
U
نمای خارجی
outside caliper
U
کولیس خارجی
negative externalities
U
زیانهای خارجی
outside cause
U
علت خارجی
external pressure
U
فشار خارجی
external reference
U
مرجع خارجی
external reference
U
ارجاع خارجی
external reperence
U
ارجاع خارجی
overseas agent
U
نماینده خارجی
overseas trade
U
معاملات خارجی
external security
U
امنیت خارجی
external sort
U
جورکردن خارجی
exterior ballistics
U
بالیستیک خارجی
external storage
U
انباره خارجی
outwork
U
سنگر خارجی
outward opening
U
دهانه خارجی
outside diameter
U
قطر خارجی
outside power
U
جریان خارجی
exterior varnish
U
جلای خارجی
outside view
U
نمای خارجی
external label
U
برچسب خارجی
external load
U
بار خارجی
external memory
U
حافظه خارجی
external menory
U
حافظه خارجی
external operation
U
عملیات خارجی
outside view
U
منظره خارجی
external storage
U
حافظه خارجی
acrotic
U
بیرونی خارجی
superior conjunction
U
مقارنه خارجی
alien enemy
U
دشمن خارجی
apophyge
U
منحنی خارجی
spillover costs
U
هزینههای خارجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com