Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pericranium
U
قسمت خارجی جمجمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
osteocranium
U
قسمت استخوانی جمجمه
actine
U
قسمت خارجی
exosphere
U
قسمت خارجی جو
outfield
U
قسمت خارجی میدان
dermatome
U
قسمت خارجی یک موجود
epicardium
U
قسمت خارجی عضله قلب
imposition
U
[بار اضافی در قسمت خارجی ساختمان]
proctodaeum
U
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
epicarp
U
پوسته خارجی قسمت نرم میوه
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
brainpan
U
جمجمه
craniums
U
جمجمه
skulls
U
جمجمه
crania
U
جمجمه
acranial
U
بی جمجمه
cranium
U
جمجمه
skull
U
جمجمه
scalps
U
جمجمه
scalp
U
جمجمه
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
death's head
U
جمجمه مرده
craniometer
U
جمجمه پیما
skull
U
جمجمه فرق سر
skull and crossbones
U
جمجمه و دو استخوان
phrenologist
U
جمجمه شناس
craniate
U
جمجمه دار
sconce
U
جمجمه استعداد
cranial nerve
U
عصب جمجمه
cranial index
U
شاخص جمجمه
pan
U
کفه جمجمه
craniometry
U
جمجمه سنجی
pan-
U
کفه جمجمه
skulls
U
جمجمه فرق سر
cranioscopy
U
جمجمه نگاری
cranial capacity
U
گنجایش جمجمه
pans
U
کفه جمجمه
craniology
U
جمجمه شناسی
craniologist
U
جمجمه شناس
phrenology
U
جمجمه خوانی
phrenologist
U
جمجمه خوان
phrenology
U
علم براهین جمجمه
phrenology
U
جمجمه شناسی روانی
microcephalia
U
سر کوچکی جمجمه کوچک
phrenological
U
وابسته به جمجمه خوانی
craniological
U
وابسته به جمجمه شناسی
endocrane
U
سطح درونی جمجمه
sagittal
U
وابسته به درز سهمی جمجمه
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cranial index
U
صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
crossbones
U
تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
pithecanthropus
U
انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
phrenologically
U
ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
back berm
U
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
oversea
U
خارجی
external
U
خارجی
outsiders
U
خارجی
outside
U
خارجی
international line
U
خط خارجی
outsides
U
خارجی
extraneous
U
خارجی
abextra
U
خارجی
peripheral
U
خارجی
outboard
U
خارجی
externals
U
خارجی
extra
U
خارجی
extras
U
خارجی
outsider
U
خارجی
gringo
U
خارجی
extra-
U
خارجی
outer
U
خارجی
exoteric
U
خارجی
exterior
U
خارجی
alien
U
خارجی
exosphere
U
خارجی
exogenous
U
خارجی
exteriors
U
خارجی
aliens
U
خارجی
gringos
U
خارجی
foreign
U
خارجی
extern
U
خارجی
outward
U
خارجی
exotic
U
خارجی
external armature
U
ارمیچر خارجی
exterior varnish
U
جلای خارجی
loads
U
بار خارجی
exterior varnish
U
لاک خارجی
incarnations
U
صورت خارجی
load
U
بار خارجی
incarnation
U
صورت خارجی
extrinsic factor
U
عامل خارجی
exterior ballistics
U
بالیستیک خارجی
slough
U
پوسته خارجی
guests
U
انگل خارجی
guest
U
انگل خارجی
strange
U
خارجی غریبه
strangest
U
خارجی غریبه
foreign trade
U
تجارت خارجی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
foreign reserves
U
ذخائر خارجی
ectoparasite
U
انگل خارجی
foreign policy
U
سیاست خارجی
concrete object
U
عین خارجی
foreign particle
U
جسم خارجی
facade
U
نمای خارجی
facades
U
نمای خارجی
immission
U
انتشار خارجی
fanades
U
نمای خارجی
imbody
U
صورت خارجی
external symbol
U
علامت خارجی
external pressure
U
فشار خارجی
external thread
U
دنده خارجی
external operation
U
عملیات خارجی
external transaction
U
معاملات خارجی
external variable
U
متغیر خارجی
externalities
U
پی امدهای خارجی
externalities
U
اثرات خارجی
external menory
U
حافظه خارجی
external reference
U
مرجع خارجی
external reference
U
ارجاع خارجی
external store
U
انباره خارجی
external storage
U
حافظه خارجی
external storage
U
انباره خارجی
external sort
U
جورکردن خارجی
external memory
U
حافظه خارجی
external security
U
امنیت خارجی
external reperence
U
ارجاع خارجی
external load
U
بار خارجی
externalization
U
خارجی کردن
exteroceptive
U
محرک خارجی
foreign currencies
U
پولهای خارجی
foreign currency
U
ارز خارجی
foreign deposit
U
سپرده خارجی
foreign law
U
حقوق خارجی
foreign loan
U
وام خارجی
external combustion
U
احتراق خارجی
external circuit
U
مدار خارجی
foreign bill
U
برات خارجی
foreign aid
U
کمک خارجی
extrinsic
U
بیرونی خارجی
external label
U
برچسب خارجی
external interrupt
U
وقفه خارجی
external force
U
نیروی خارجی
external docuhentation
U
مستندات خارجی
external delay
U
تاخیر خارجی
external cost
U
هزینه خارجی
external control
U
کنترل خارجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com