English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
panel U قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panels U قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
front mud guard U گلگیر جلوی اتومبیل
front wing U گلگیر جلوی اتومبیل
ackermanaxle U محور جلوی اتومبیل
windshield U شیشه جلوی اتومبیل
windshields U شیشه جلوی اتومبیل
wind screen U شیشه جلوی اتومبیل
front wheel suspension U اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
He parked the car right in front of the garage. U درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
bow U قسمت جلوی قایق
bows U قسمت جلوی قایق
bowing U قسمت جلوی قایق
bowed U قسمت جلوی قایق
metopon U قسمت جلوی زائده جلومغز
forebody U بدنه قسمت جلوی ناو
head up U بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
antistatic mat U پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
worktop U پیشخوان
countering U پیشخوان
countered U پیشخوان
counter U پیشخوان
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
countering U پیشخوان باجه
countered U پیشخوان باجه
counter U پیشخوان باجه
frieze-rail U نرده پیشخوان
master console U پیشخوان اصلی
instrument panels U پیشخوان ابزار
contour U طرح پیشخوان
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
barman U مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barmen U مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
frontward U جلوی
former U جلوی
feont U جلوی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
at the fore U در جلوی کشتی
fore U جلوی درجلو
sincipital U واقع در جلوی سر
before my very eyes U جلوی چشمهایم
fore U جلوی قایق
in the way U جلوی راه
forward U جلوی گستاخ
forwarded U جلوی گستاخ
prior U پیشین جلوی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
forward area U منطقه جلوی رزم
to stop the bus U جلوی اتوبوس را گرفتن
googol U عدد یک با صد صفر در جلوی ان
nose spray U بسکهای جلوی گلوله
foresheets U فضای جلوی قایق
bowling crease U خط موازی جلوی پایه ها
forward echelon U رده جلوی نبرد
to get in the way U جلوی راه را گرفتن
anticum U جرز جلوی معبد
deck U سکوی جلوی تانک
decked U سکوی جلوی تانک
decks U سکوی جلوی تانک
cambers U انحنای جلوی اسکی
camber U انحنای جلوی اسکی
Get out of my face! <idiom> U از جلوی چشمم دور شو!
Get out of my sight! <idiom> U از جلوی چشمم دور شو!
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
head sail U بادبان جلوی دکل
under one's nose <adv.> U جلوی چشم کسی
afterleech U بادبان جلوی قایق
prowords U کلمات جلوی جملات
to bridle one's own tongue U جلوی زبان خودرا گرفتن
forward bow spring U فنر جلوی سینه کشتی
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
jibbing U بادبان سه گوشه جلوی دکل
Accidents wI'll happen . U جلوی اتفاق رانتوان گرفت
to nip something in the bud U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
jibs U بادبان سه گوشه جلوی دکل
To teach grandma to suck eggs. U جلوی لوطی معلق زدن
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
hold one's fire <idiom> U جلوی زبان خود را گرفتن
nip in the bud <idiom> U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
jib U بادبان سه گوشه جلوی دکل
jibbed U بادبان سه گوشه جلوی دکل
foresail U بادبان سه گوش در جلوی دکل
to block [hold up] (the) traffic U جلوی رفت و آمد را گرفتن
forwards U سه بازیگر جلوی تور والیبال
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
foreland U زمین جلوی موضع دماغه سنگر
to get in somebody's way U جلوی راه کسی [چیزی] را گرفتن
wash U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washes U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
There is nothing to prevent me. U هیچی نمیتونه جلوی منو بگیره.
Drop me by the phone booth. U مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
Come and get warm by the fire . U بیا جلوی آتش که گرم بشوی
fore and aft U واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. U جلوی پدرش سیگار نمی کشد
It took place under my very eyes. U درست جلوی چشمم اتفاق افتاد
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
fore check U جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
tack U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
It is never too late to mend. U هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
You are roasting yourself in front of the fire . U خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
hold one's tongue <idiom> U جلوی زبان خود را گرفتن،ساکت ماندن
You are going to gain weight. if you let yourself go. U اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
leading point U نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
Drop me off in front of the train station! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
mizzen staysail U بادبان روی سیم جلوی دکل فرعی
to bolt somebody out U [با قفل کردن] جلوی راه کسی را گرفتن
tacks U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacked U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
ante-choir U [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
center of gravity envelope U تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
muzzle boresight U حلقه تار موی محوریابی جلوی لوله توپ
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
to swat the ball away U با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
I dare you to say it to his face. U خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
to let rip U حرف بدون جلوی خود را گرفتن زدن [اصطلاح روزمره]
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
car jack U جک اتومبیل
motor coach jack U جک اتومبیل
car U اتومبیل
horseless carriage U اتومبیل
autocar U اتومبیل
cars U اتومبیل
sqark plug U در اتومبیل
automobiles U اتومبیل
automobile U اتومبیل
hobby car U اتومبیل دو در
speedway U اتومبیل رو
pony car U اتومبیل دو در
jacks U جک اتومبیل
jack U جک اتومبیل
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
moustaches U سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
formula car U اتومبیل مسابقه
bonnet U کاپوت اتومبیل
drivers U اتومبیل ران
driver U اتومبیل ران
bonnets U کاپوت اتومبیل
door lamp U لامپ در اتومبیل
automobile radio equipment U رادیوی اتومبیل
cattle-grid U قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
radiators U رادیاتور اتومبیل
automotive U صنعت اتومبیل
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com