Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tonsure
U
قسمت تراشیده سرکشیش
tonsures
U
قسمت تراشیده سرکشیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hierophant
U
سرکشیش
hierarch
U
سرکشیش اسقف بزرگ
graven
U
تراشیده
shaven
U
تراشیده
turned in thelathe
U
تراشیده
shaving
U
چیز تراشیده
shaven chin
U
چانه تراشیده
clean-shaven
U
ریش تراشیده
shavind
U
چیز تراشیده
paring
U
پوست تراشیده شده
parings
U
پوست تراشیده شده
cut stone masonry
U
ساختمان با سنگهای تراشیده
ashlar
U
سنگ ساختمانی تراشیده
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
feathering
U
[تزئینات با نگین تراشیده شده کوچک]
ground glass
U
نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
paleolithic age
U
روزگاری که مردم ازسنگهای تراشیده ادوات وافزار میساختند
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
abated
U
[سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
percentage
U
قسمت
units
U
قسمت
pieces
U
قسمت
percentages
U
قسمت
piece
U
قسمت
divisions
U
قسمت
installments
U
قسمت
arm
U
قسمت
head stall
U
قسمت سر
portion
U
قسمت
portions
U
قسمت
instalments
U
قسمت
instalment
U
قسمت
unit
U
قسمت
snick
U
قسمت
in part
U
در یک قسمت
segments
U
قسمت
department
U
قسمت
in sections
U
قسمت قسمت
batch
U
قسمت
batches
U
قسمت
kismet
U
قسمت
internode
U
قسمت
segment
U
قسمت
plank
U
قسمت
sections
U
قسمت
cross section of a gravity dam
U
قسمت
section
U
قسمت
division
U
قسمت
departments
U
قسمت
it fell to my lot to go
U
قسمت
caboodle
U
قسمت
ratios
U
قسمت
ratio
U
قسمت
underfoot
U
قسمت کف پا
compartmental
U
قسمت قسمت
party
U
قسمت
part
U
قسمت
canto
U
قسمت
cantos
U
قسمت
grist
U
قسمت
rashers
U
قسمت
sect
U
قسمت
feck
U
قسمت
compartment
U
قسمت
dole
U
قسمت
partitions
U
قسمت
component
U
قسمت
components
U
قسمت
Corp
U
قسمت
data division
U
قسمت
compartments
U
قسمت
detachments
U
قسمت
piecemeal
U
قسمت به قسمت
detachment
U
قسمت
agency
U
قسمت
partition
U
قسمت
sects
U
قسمت
agencies
U
قسمت
rasher
U
قسمت
departments
U
قسمت شعبه
beginnings
U
قسمت اول
straighter
U
قسمت مستقیم
straightest
U
قسمت مستقیم
sappers
U
قسمت حفاری
straight
U
قسمت مستقیم
personnel section
U
قسمت پرسنلی
tag end
U
اخرین قسمت
tail end
U
قسمت انتهایی
mass
U
قسمت عمده
department
U
قسمت شعبه
beginning
U
قسمت اول
department
U
قسمت هیئت
rear party
U
قسمت عقبه
sappers
U
قسمت مهندسی
flat
U
قسمت پهن
flattest
U
قسمت پهن
pouf
U
قسمت پف کردن
quaternion
U
قسمت چهارگانه
prelude
U
قسمت مقدماتی
sects
U
قسمت کردن
quadrant
U
یک قسمت از چهاربخش
purchasing office
U
قسمت خرید
sapper
U
قسمت حفاری
sapper
U
قسمت مهندسی
bulk
U
قسمت عمده
masses
U
قسمت عمده
massing
U
قسمت عمده
foreparts
U
قسمت جلو
bulk
U
قسمت بزرگ
forepart
U
قسمت جلو
preludes
U
قسمت مقدماتی
departments
U
قسمت هیئت
sect
U
قسمت کردن
broad
U
قسمت پهن
initialling
U
اولین قسمت
initialled
U
اولین قسمت
overflow section
U
قسمت سر ریز سد
sales department
U
قسمت فروش
sale department
U
قسمت فروش
initialing
U
اولین قسمت
initialed
U
اولین قسمت
running part
U
قسمت رونده
initial
U
اولین قسمت
activities
U
قسمت یکان
activity
U
قسمت یکان
patrol
U
قسمت گشتی
seen
U
قسمت سوم see
initials
U
اولین قسمت
service department
U
قسمت خدمات
patrols
U
قسمت گشتی
broadest
U
قسمت پهن
proportion
U
سهم قسمت
proportions
U
سهم قسمت
parcel
U
قسمت گره
leg
U
بخش قسمت
signal corps
U
قسمت مخابرات
parcels
U
قسمت گره
patrolling
U
قسمت گشتی
patrolled
U
قسمت گشتی
broader
U
قسمت پهن
purchasing department
U
قسمت خرید
foot
U
قسمت پایینی
subsection
U
قسمت فرعی
northward
U
قسمت شمالی
millesimal
U
یک هزارمین قسمت
middle part
U
قسمت میانی
men's apartments
U
قسمت مردانه
subactivity
U
قسمت جزء
palmation
U
قسمت پنجهای
where
U
درکدام قسمت
midst
U
قسمت وسط
medical service
U
قسمت بهداری
submultiple
U
خارج قسمت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com