English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
head water U قسمت بالادست رودخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
headwater U بالادست رودخانه
upstream U بالادست جریان رودخانه
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
afflux U خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river U سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman U خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
superiors U بالادست
superior U بالادست
head gate U دریچه بالادست سد
head wall U دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
he is second to none U دومی ندارد بالادست ندارد
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
glacier U رودخانه یخ
river line U خط رودخانه
glaciers U رودخانه یخ
river gravel U شن رودخانه
river clay U گل رودخانه
rivers U رودخانه
river U رودخانه
rever U رودخانه
riverward U بطرف رودخانه
river bed U بستر رودخانه
river trip U مسافرت رودخانه ای
levee U کناره رودخانه
river line U خط ساحل رودخانه
lethe U اب رودخانه بزرخ
river beds U بستر رودخانه
potamology U مبحث رودخانه ها
river trip U گردش رودخانه ای
stethe U ساحل رودخانه
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
riparian U ساحل رودخانه زی
riverine U سواحل رودخانه
riverbed U بستر رودخانه
river profile U نیمرخ رودخانه
upstream U بالای رودخانه
river bank U ساحل رودخانه
water system U رودخانه و شعبات ان
river mouth U دهانه رودخانه
river banks U ساحل رودخانه
strand U لایه رودخانه
strands U لایه رودخانه
head stream U سرچشمه رودخانه
the river karoon U رودخانه کارون
the karoon river U رودخانه کارون
ostiary U دهانه رودخانه
euphrates U رودخانه فرات
an open river U رودخانه باز
low water U فروکش اب رودخانه
alpheus U رب النوع رودخانه
bottom ice U یخ کف دریاچه یا رودخانه
by water U از راه رودخانه
stream U رودخانه ابراهه
streamed U رودخانه ابراهه
streams U رودخانه ابراهه
bight U پیچ رودخانه
along the river U درامتداد رودخانه
conferva U علف رودخانه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
deliberate crossing U عبور با فرصت از رودخانه
spanned U پل زدن روی رودخانه
naiad U حوری موجددریاچه رودخانه
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
head water U بالای رودخانه بالارود
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
span U پل زدن روی رودخانه
basins U حوزه رودخانه ابگیر
keelboat U قایق پهن رودخانه
keelboatman U کرجی بان رودخانه
spans U پل زدن روی رودخانه
ferryboats U قایق عبور از رودخانه
white water U ابشارهای کوتاه رودخانه
ferryboat U قایق عبور از رودخانه
upstream U مخالف جریان رودخانه
basin U حوزه رودخانه ابگیر
levee U دیواره ساحلی رودخانه
spanning U پل زدن روی رودخانه
bayou U شاخه فرعی رودخانه
basin area U حوزه ابریز رودخانه
bank effect U اثر کناره رودخانه
fluvial U زیست کننده در رودخانه
forced crossing U عبور اجباری از رودخانه
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
river basin U ابگیر یا حوضه رودخانه
chutes U شیب تند رودخانه
chute U شیب تند رودخانه
river bed level U تراز بستر رودخانه
fluviatic U پیداشده رودخانه رودخانهای
hasty crossing U عبور تعجیلی از رودخانه
sluggish stream U رودخانه با جریان کند
niagara U رودخانه و ابشار نیاگارا
eyot U جزیره کوچک در رودخانه
styx U رودخانه عالم اسفل
riparian U وابسته بکنار رودخانه
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
excavation in river bed U خاکبرداری در بستر رودخانه
riverain U ساکن ساحل رودخانه
to clean arives U رودخانه ایی را لاروبی کردن
hurst U جای کم عمق در رودخانه یا دریا
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
palisades U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
river forcasting U پیش بینی جریان رودخانه
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
summer bed of a river U بستر تابستانی رودخانه مسیل
palisade U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
strath U بستر پهن مسیر رودخانه
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
cess U سرازیری کنار رودخانه وغیره
he put me across the river U مرا بدانسوی رودخانه برد
haugh U زمین رسوبی کنار رودخانه
whitewater racing U مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
fluviomarine U درست شده رودخانه ودریا
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
fluviatile U نهری زندگی کننده در رودخانه
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
fluviograph U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviometer U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
staff gauge U اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
riparian rights U حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
riffling U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
How long is the River Nile? U طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
riffle U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
live lining U ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
The teo countries are separated by this river. U این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
logjam U انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
riffled U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
effective snow melt U برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
nilometer U الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
estacade U سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
alluviation U رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
ferrybridge U کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
terrigenous U تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
acheval U ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
snag boat U کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
caisson U اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
The Pied Piper of Hamelin U نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com