English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crosspiece U قسمت افقی وعرضی هر چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windowsill U قسمت افقی لبه پنجره
chimney-mantle U [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
purlin U قسمت افقی روی شاه تیر یاستونها
purline U قسمت افقی روی شاه تیر یا ستونها
pitches U چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch U چرخش عمودی وعرضی ناو
foot U قسمت پایین چیزی
dag U قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
leveled U تراز سطح افقی افقی کردن
levels U تراز سطح افقی افقی کردن
levelled U تراز سطح افقی افقی کردن
planed U افقی سطح افق افقی کردن
level U تراز سطح افقی افقی کردن
plane U افقی سطح افق افقی کردن
planes U افقی سطح افق افقی کردن
planing U افقی سطح افق افقی کردن
top U بخش ای که در بالاترین قسمت چیزی قرار دارد
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
throw the baby out with the bathwater <idiom> U (تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
sliding wedge U گاوه افقی یاکولاس افقی
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
horizontal U افقی
laterad U افقی
lateral U افقی
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
horizontal cornice U رخ بام افقی
horizontal integration U انضمام افقی
tiers U ردیف افقی
horizontal candlepower U شمع افقی
horizontal integration U ادغام افقی
ordinate U حور افقی
abscissa U بعد افقی
horizontal section U برش افقی
abscissa U محور افقی
cross-beam U تیر افقی
horizontal integration U تمرکز افقی
jack arch U طاق افقی
rhumb U دایره افقی
cross beam U تیر افقی
cross head U تیر افقی
horizontal U سطح افقی
horizontal wedge U کولاس افقی
transom U وادار افقی
brise-soleil U کرکره افقی
horizontal boring U سوراخکاری افقی
horizontal taping U مساحی افقی
brise-soleil U پرده افقی
horizontal wedge U گاوه افقی
straight U افقی بطورسرراست
crosscut saw U اره افقی بر
trunnion U مفصل افقی
trunnion U پاشنه افقی
straighter U افقی بطورسرراست
straightest U افقی بطورسرراست
cross level U افقی کردن
cross hatch U هاشور افقی
plain coordinates U مختصات افقی
horizontal loading U کولاس افقی
horizontal disparity U ناهمخوانی افقی
horizontal polarization U قطبش افقی
horizontal crossbar U میله افقی
yardarm U بازوی افقی
horizontal plane U صفحه افقی
horizontal pump U پمپ افقی
tier U ردیف افقی
transom U الت افقی
horizontal combination U ترکیب افقی
transverse plane U صفحه افقی
landscape orientation U تمایل افقی
horizontal scrolling U حرکت افقی
horizontal hook U قلاب افقی
horizontal mobility U تحرک افقی
horizontal growth U رشد افقی
horizontally U بطور افقی
putlog or lock U تیر افقی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
mean horizontal candlepower U شمع افقی متوسط
horizontal phase control U تنظیم فاز افقی
breastsummer U تیر افقی سردر
cross level U حباب تراز افقی
elevator U مکان افقی متحرک
x plates U صفحات انحراف افقی
vertical loom U دار افقی [قالی]
horizon system of coordinates U دستگاه مختصات افقی
transverse abduction U دور کردن افقی
transverse adduction U نزدیک کردن افقی
surged U حرکات افقی اب دریا
transom U الت افقی کمرکش
surge U حرکات افقی اب دریا
crossbars U تیرک افقی دروازه
advection U جابجایی افقی هوا
elevators U مکان افقی متحرک
horizontal shearing stress U تنش برش افقی
horizontal loom U دار افقی [قالی]
horizontal arch element U حلقه افقی قوس
cross grinder U شاه تیر افقی
horizontal synchronizing U همزمان ساز افقی
crossbar U تیرک افقی دروازه
surges U حرکات افقی اب دریا
common roof U تیرچه افقی خرپا
roof tree U کش دیرک افقی چادر
grand piano U پیانوی بزرگ و افقی
ridge pole U کش دیرک افقی چادر
grand pianos U پیانوی بزرگ و افقی
horizontal labor mobility U تحرک افقی کارگر
lateralrelationship U نسبت در خط افقی از پهلو
dragon-tie U تیر افقی گوشه ها
bar U میله افقی در پرش
laterad U واقع درخط افقی
bars U میله افقی در پرش
horizontal social mobility U تحرک افقی اجتماعی
spar U ستون افقی [کشتی]
lateral U واقع درخط افقی
X coordinate U مختصات بردار افقی
horizontal stabilizer U مکان افقی ثابت
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
x axis U بردار افقی گراف
boom U ستون افقی [کشتی]
x axis U محور افقی مختصات یا محورطولها
crossbar U چوب افقی بالای مانع
bars U چوب افقی بالای مانع
adjustment for horizontal-circle image تنظیم افقی مرکز تصویر
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
ledgers U تیر افقی جلو چوبست
scans U یکی ازخط وط افقی فسفری
wale U تیر افقی انتخاب کردن
yard U بازوی افقی دکل ناو
yards U بازوی افقی دکل ناو
bar U چوب افقی بالای مانع
axis U برای مختصات افقی در گراف
ledger U تیر افقی جلو چوبست
foward speed U همنه سرعت در صفحه افقی
scanned U یکی ازخط وط افقی فسفری
transit compass U الت سنجش گوشههای افقی
chitary jireugi U ضربه مشت موازی یا افقی
booms U تیر افقی وصل به بادبان
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
booming U تیر افقی وصل به بادبان
crossbars U چوب افقی بالای مانع
scan U یکی ازخط وط افقی فسفری
boomed U تیر افقی وصل به بادبان
horizontal event numbering U شماره گذاری افقی وقایع
boom U تیر افقی وصل به بادبان
breast U چوب افقی پایین دار [قالی]
lateral U افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
x amplifier U تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
rows U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
horizontal drilling and milling machine U دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی
bail U چوب کوتاه افقی روی پایه
row U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
mid span U مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
rowed U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
sliding wedge U تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
validity U بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه
trabeated U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
warp beam U چوب افقی بالای دار [قالی]
trabeation U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com