English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paleocene U قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mesozoic era U دوران دوم زمین شناسی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
creasing U قسمتی از زمین کریکت
creases U قسمتی از زمین کریکت
creased U قسمتی از زمین کریکت
crease U قسمتی از زمین کریکت
geocentric U دوران زمین مرکزی
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
paleontology U مبحث زیست شناسی دوران قدیم
hash mark U قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
paleontologist U ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
leg side U قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
herpetology U قسمتی ازجانور شناسی که درباره خزندگان وذوحیاتین بحث میکند
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
leg U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
reentry vehicle U مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
oblique compartment U قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
science of geology U زمین شناسی
geostrategy U زمین شناسی
geological U زمین شناسی
geology U زمین شناسی
earth science U زمین شناسی
geobiology U زمین زیست شناسی
geological U وابسته به زمین شناسی
alcoves U اشیانه زمین شناسی
alcove U اشیانه زمین شناسی
pleistocene U عهدچهارم زمین شناسی
geologize U در زمین شناسی کارکردن
geologically U از لحاظ زمین شناسی
geologic U وابسته به زمین شناسی
geology U دانش زمین شناسی
geologic erosion U فرسایش زمین شناسی
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
geological survey U سازمان زمین شناسی
formations U تشکیلات زمین شناسی
geochronology U باستان شناسی زمین
geogonostic U مربوط بعلم زمین شناسی
Anisic U اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
Anisian U اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
jural U دورهء زمین شناسی ژوراسیک
jura U دورهء زمین شناسی ژوراسیک
cretaceous U دوره زمین شناسی کرتاسه
geoscience U علوم مربوط به زمین شناسی
geogonostical U مربوط بعلم زمین شناسی
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
intrusive bodies U ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
dike U رگههای سنگ اذین در زمین شناسی
precambrian U قبل از دوره زمین شناسی کامبریان
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
tectonics U مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
neocene U قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
stratigraphy U وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
geochronology U شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
eocene U دوره زمین شناسی >ایوسن < در عهد سوم که بین >پلیوس < و اکیگوسن بوده
geochronometry U اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
triploidy U سه قسمتی
portion U قسمتی
partite U قسمتی
portions U قسمتی
triplex U سه قسمتی
circulations U دوران
gyration U دوران
gyrations U دوران
cycle U دوران
cycles U دوران
cycled U دوران
era U دوران
periods U دوران
swimming U دوران
circulation U دوران
rotation U دوران
eras U دوران
vertigo U دوران
period U دوران
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
spiriting U حمیت قسمتی
partial U بخشی قسمتی
spirit U حمیت قسمتی
double cloister U راهرو دو قسمتی
esprit U حمیت قسمتی
spirit de corps U روحیه قسمتی
esprit de corps U حمیت قسمتی
flat U قسمتی از یک عمارت
leg U قسمتی از مسابقه
split second U قسمتی از ثانیه
spirit de corps U حمیت قسمتی
sector U قسمتی ازجبهه
haxamerous U شش بخشی شش قسمتی
triploid U سه قسمتی سه بخشی
legs U قسمتی از مسابقه
flattest U قسمتی از یک عمارت
pate U سر یا قسمتی از سرانسان
tripartition U سه قسمتی کردن
plank U قسمتی ازبرنامه
sectors U قسمتی ازجبهه
another guess U قسمتی دیگر
esprit de corps U روحیه قسمتی
lives U دوران زندگی
rotation about a line U دوران دور یک خط
rotation U چرخش دوران
distance between centers U طول دوران
qyaternary U دوران چهارم
axis of rotation U محور دوران
angle of rotation U زاویه دوران
life U دوران زندگی
aftertime U دوران پیری
circulations U دوران خون
circulation U دوران خون
the whirligig of fashion U دوران دایمی مد
stound U دوران درد
race U دوران مسیر
fulcrum U نقطه دوران
sense of rotation U جهت دوران
till in old [great] age U تا در دوران سالمندی
climacteric U دوران یائسگی زن
dizzy U دچار دوران سر
paleozoic U دوران اول
wartime U دوران جنگ
revolutions U چرخش دوران
space age U دوران کیهان
rotated U دوران کردن
wifehood U دوران زوجیت
lucid interval U دوران افاقه
rotates U دوران کردن
rotate U دوران کردن
revolutions U دوران شورش
off season U در دوران کسادی
off season U در دوران کم کاری
revolution U دوران شورش
plane of rotation U سطح دوران
revolution U چرخش دوران
raced U دوران مسیر
races U دوران مسیر
peacetime U دوران صلح
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
part [ial] payment of a fine U پرداخت قسمتی از جریمه
fraction U کسر درصدی از قسمتی از
rebates U پرداخت قسمتی از بدهی
striking out pleading U حذف قسمتی از مدافعات
expansion joint U اتصال چند قسمتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com