Perdic | قرمز مایل به ارغوانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	purple red U	قرمز مایل به ارغوانی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	purply U	مایل به ارغوانی
	purplish U	مایل به ارغوانی
	murrey U	قرمز ارغوانی
	gooseberries U	رنگ سیاه مایل به ارغوانی
	oxford blue U	ابی سیر مایل به ارغوانی
	gooseberry U	رنگ سیاه مایل به ارغوانی
	slate black U	رنگ ارغوانی مایل بسیاه
	mauve U	رنگ بنفش مایل به ارغوانی سیر
	royal purple U	رنگ ارغوانی مایل بقرمز سیر
	caramels U	مایل به قرمز
	caramel U	مایل به قرمز
	auburn U	قهوهای مایل به قرمز
	rubicund U	رنگ مایل به قرمز
	scarlet U	قرمز مایل به زرد
	baying U	سرخ مایل به قرمز
	bayed U	سرخ مایل به قرمز
	bay U	سرخ مایل به قرمز
	bays U	سرخ مایل به قرمز
	carbuncle U	رنگ نارنجی مایل به قرمز
	carbuncles U	رنگ نارنجی مایل به قرمز
	mahogany U	رنگ قهوهای مایل به قرمز
	lurid U	رنگ زرد مایل به قرمز
	mikado U	رنگ زرد مایل به قرمز
	luridly U	رنگ زرد مایل به قرمز
	raisin U	رنگ قرمز مایل به ابی
	shell pink U	رنگ قرمز مایل به زرد
	petunia U	رنگ قرمز مایل بابی
	petunias U	رنگ قرمز مایل بابی
	pansies U	رنگ قرمز مایل به ابی
	raisins U	رنگ قرمز مایل به ابی
	pansy U	رنگ قرمز مایل به ابی
	rust U	رنگ قرمز مایل به قهوه ای
	cedars U	رنگ قرمز مایل به زرد
	cedar U	رنگ قرمز مایل به زرد
	auburn U	رنگ قرمز مایل به زرد
	terra cotta U	گل صورت سازی قرمز مایل به قهوهای
	anemone U	لالهء نعمان رنگ قرمز مایل به ابی
	anemones U	لالهء نعمان رنگ قرمز مایل به ابی
	cameo U	رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
	cameos U	رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
	fuchsine U	رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
	fuchsin U	رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
	straw yellow U	رنگ زرد براق مایل به قرمز رنگ زرد کهربایی
	storm warning U	پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
	carminic acid U	اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
	infrared line scan U	ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
	infrared imagery U	عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
	purpure U	ارغوانی
	amethystine U	ارغوانی
	natural dyes U	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
	Turkaman rugs U	فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
	purple U	جامه ارغوانی
	empurple U	ارغوانی کردن
	modena U	ارغوانی سیر
	rhodolite U	لعل ارغوانی
	purple U	رنگ ارغوانی
	amethyst U	یاقوت ارغوانی
	impurple U	ارغوانی کردن
	cresol purple U	ارغوانی کرزول
	mauve U	ارغوانی روشن
	aubergines U	ارغوانی تیره
	amethysts U	رنگ ارغوانی
	amethysts U	یاقوت ارغوانی
	amethyst U	رنگ ارغوانی
	Maroon <adj.> <noun> U	نوعی رنگ ارغوانی
	orchids U	رنگ ارغوانی روشن
	purple U	ارغوانی کردن یا شدن
	orchid U	رنگ ارغوانی روشن
	ox blue U	ابی سیرمایل به ارغوانی
	pruplish U	متمایل به رنگ ارغوانی
	purple hearts U	نشان شجاعت قلب ارغوانی
	purple heart U	نشان شجاعت قلب ارغوانی
	coral pink U	رنگ ارغوانی متمایل به زردکمرنگ
	heliotrope U	گل افتاب گردان ارغوانی روشن
	purpuric acid	اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
	tokay U	انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
	infrared ray U	اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
	declivous U	مایل
	oblique U	مایل کج
	desirous U	مایل
	italic U	مایل
	nothing loath U	مایل
	f. of books U	مایل به کت اب
	slanting U	مایل
	skew U	مایل
	skewing U	مایل
	inclinable U	مایل
	skews U	مایل
	slantingly U	کج یا مایل
	pitching U	مایل
	oblique U	مایل
	willful U	مایل
	loxodrome U	خط مایل
	bevel U	پخ مایل
	lickerish U	مایل
	sideling U	مایل
	inclined U	مایل
	miles U	مایل
	mile U	مایل
	bevelled U	مایل
	agreeable U	مایل
	gauche U	مایل
	sloping U	مایل
	bevel U	مایل
	rathe U	مایل
	rath U	مایل
	interested U	مایل
	studious to do a thing U	مایل
	sidling U	مایل
	propense U	مایل
	willing U	مایل
	studious of doing a thing U	مایل
	oblique projection U	تصویر مایل
	oblique section U	مقطع مایل
	he is f. her U	مایل اوست
	bitterish U	مایل به تلخی
	he was found of her U	مایل او بود
	oblique system U	سیستم مایل
	recessive U	مایل ببازگشت
	reddish U	مایل بقرمز
	geographical mile U	مایل جغرافیایی
	oblique perspective U	پرسپکتیو مایل
	incline plane U	سطح مایل
	flavescent U	مایل بزردی
	albescent U	مایل به سفیدی
	cant U	سطح مایل
	oblique lattice U	شبکه مایل
	oblique rotation U	چرخش مایل
	comatant U	مایل بجنگ
	centripetal U	مایل به مرکز
	chamfer U	مایل شدن
	obliquely U	بطور مایل
	he has a good mind U	مایل است
	aslant U	حرکت مایل
	aslant U	بطور مایل
	greeny U	مایل بسبز
	wilful U	مشتاق مایل
	gaff U	میله مایل
	blueish U	مایل به ابی
	bluish U	مایل به ابی
	the mast has raked U	مایل کردن
	fond U	مایل مشتاق
	fonder U	مایل مشتاق
	fondest U	مایل مشتاق
	the mast has raked U	مایل شدن
	statute mile U	مایل رسمی
	sourish U	مایل به ترشی
	solicitous to go U	مایل به رفتن
	inclined compression U	فشار مایل
	inclined drilling U	حفاری مایل
	solicitous U	مایل نگران
	solicitously U	مایل نگران
	inclined face of dam U	نمای مایل سد
	xanthic U	مایل به زردی
	whity U	مایل به سفید
	whitey U	مایل به سفید
	viridescent U	مایل به سبز
	nautical mile U	مایل دریایی
	nautical miles U	مایل دریایی
	to incline to green U	یا مایل بودن
	oppositive U	مایل به ضدیت
	three point perspective U	پرسپکتیو مایل
	side flow weir U	سر ریز مایل
	liked U	مایل بودن
	greyish U	مایل به خاکستری
	lief U	مطلوب مایل
	yellowish U	مایل بزردی
	likes U	مایل بودن
	mile ohm U	مایل- اهم
	slant range U	برد مایل
	awry U	بطور مایل
	like U	مایل بودن
	reds U	قرمز
	vermeil U	قرمز
	raddle U	گل قرمز
	erythrean U	قرمز
	erythroid U	قرمز
	redhead U	مو قرمز
	vermillion U	قرمز
	vinaceous U	قرمز
	redder U	قرمز
	ponceau U	قرمز
	coralline U	قرمز
	redheads U	مو قرمز
	cramoisy U	قرمز
	bloodshot U	قرمز
	vermilion U	قرمز
	sanguineous U	قرمز
	aka U	قرمز
	red line U	خط قرمز
	reddest U	قرمز
	gules U	قرمز
	rubrics U	خط قرمز
	laky a U	قرمز
	red <adj.>	قرمز
	rubric U	خط قرمز
	cuesta U	جلگه مایل یااریب
	isabel U	زرد مایل به خاکستری
	he was found of her U	باو مایل بود
	incilnable to do something U	مایل کردن بکاری