English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mandate U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
retainer U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
Other Matches
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
wage agreement U قرارداد دستمزد
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
mandate U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
wage system U نظام پرداخت دستمزد
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
disbar U سلب صلاحیت از وکیل کردن ممنوع الوکاله کردن وکیل اخراج وکیل از کانون وکلاء
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
practitioners U وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner U وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
bunkcombe U نطق وکیل در مجلس برای خودنمایی در پیش وکیل کنندگان
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
barristers U وکیل مشاور وکیل دعاوی
barrister U وکیل مشاور وکیل دعاوی
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
lawyers and laymen U وکیل و غیر وکیل
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
waged U دستمزد
paying U دستمزد
pay U دستمزد
feoff U دستمزد
rapine U دستمزد
stipends U دستمزد
pays U دستمزد
wage U دستمزد
wages U دستمزد
stipend U دستمزد
factor payments U دستمزد
salary U دستمزد
salaries U دستمزد
waging U دستمزد
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
daily pay U دستمزد روزانه
cash-wage U دستمزد نقدی
payroll U سیاهه دستمزد
minimum wage U حداقل دستمزد
direct labour U دستمزد مستقیم
wage control U کنترل دستمزد
fee U مزد دستمزد
rate of wage U نرخ دستمزد
wage freeze U انجماد دستمزد
wage market U بازار دستمزد
annual wage U دستمزد سالانه
base wage rate U حداقل دستمزد
wage standard U دستمزد استانده
wage funds U وجوه دستمزد
wage rate U نرخ دستمزد
wage funds U مایه دستمزد
wage index U شاخص دستمزد
wage policy U سیاست دستمزد
wage stabilization U ثبات دستمزد
wage costs U مخارج دستمزد
wage ceiling U سقف دستمزد
wage constraint U محدودیت دستمزد
wage compution day U دستمزد ساعتی
wage ceiling U حداکثر دستمزد
wage cuts U کاهش دستمزد
wage determination U تعیین دستمزد
wage differentials U اختلاف در دستمزد
first string U دائمی
sequential U دائمی
ceaseless U دائمی
constants U دائمی
constant U دائمی
standing U دائمی
continous U دائمی
perennial U دائمی
perennials U دائمی
permanent U دائمی
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
The wages wI'll be raised. U دستمزد ها بالاخواهند رفت
raises U بالا بردن دستمزد
raise U بالا بردن دستمزد
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
wage flexibility U انعطاف پذیری دستمزد
indirect labour U هزینه دستمزد غیرمستقیم
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
wage income U درامد بشکل دستمزد
wage bargain U چانه زنی دستمزد
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
constant power U توان دائمی
regular army U ارتش دائمی
permanent storage U حافظه دائمی
permanent color U رنگ دائمی
creep limit U حد انبساط دائمی
continual U دائمی همیشگی
permanent U سیر دائمی
premanent way U خط ثابت خط دائمی
permanent way U مسیر دائمی
sustained speed U سرعت دائمی
continous cycle U گردش دائمی
steady state U حالت دائمی
continous earth U زمین دائمی
permanent tooth U دندان دائمی
costant load U بار دائمی
regular salary U حقوق دائمی
permanent structures U ساختمانهای دائمی
permanent store U انباره دائمی
consistent flow U جریان دائمی
everlasting U همیشگی دائمی
eternal U بی پایان دائمی
permanent hardness U سختی دائمی
permanent magnet U اهنربای دائمی
continous running U گردش دائمی
continous operation U کار دائمی
permanent load U بار دائمی
continous rolling U نورد دائمی
permanent insane U مجنون دائمی
permanent income U درامد دائمی
permanent U دائمی ماندنی
permanent fault U عیب دائمی
permanent saving U پس انداز دائمی
permanent storage U انباره دائمی
permanent error U خطای دائمی
steady flow U جریان دائمی
permanent storage U انبارش دائمی
permanent consumption U مصرف دائمی
standing committee U کمیته دائمی
standing army U ارتش دائمی
persistent inflation U تورم دائمی
practice fee U دستمزد [مثال ویزیت دکتر]
primage U دستمزد بار زدن کشتی
continous traction U نیروی کشش دائمی
indefinite leave to remain [British E] U جواز اقامت دائمی
perpetual motion machine U ماشین خودکار دائمی
continous strand furnace U کوره رشتهای دائمی
fereter U [معابد دائمی در کلیساها]
continous mixer U مخلوط کننده دائمی
continous heating furnace U کوره حرارتی دائمی
keelboat U قایق با تیر دائمی کف
permanent residence permit U جواز اقامت دائمی
continous conveyor U بالابر دائمی و ثابت
continous milling machine U دستگاه فرز دائمی
fatigue bending test U ازمایش خمش دائمی
cruising speed U سرعت دائمی اتومبیل
permanent magnet steel U فولاد اهنربای دائمی
continous anealing furnace U کوره ملتهب دائمی
continuous rain بارش باران دائمی
sustained short circuit U اتصال کوتاه دائمی
fatigue bending machine U دستگاه خمش دائمی
continous tinning line U تاسیسات قلع کاری دائمی
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
continous rod mill U دستگاه نورد سیم دائمی
perpetuates U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuated U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuating U دائمی کردن جاودانی ساختن
engram U تحولات دائمی هسته سلول
perpetuate U دائمی کردن جاودانی ساختن
engramme U تحولات دائمی هسته سلول
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
alternating stress U تنش نوسان دار دائمی
truck system U اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permafrost U لایه منجمد دائمی اعماق زمین
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
alnico U الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
hallucinosis U حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
engramme U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
engram U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
cross to bear/carry <idiom> U رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
counselling U وکیل
representatives U وکیل
deputy U وکیل
assignee U وکیل
solicitor U وکیل
deputies U وکیل
procurators U وکیل
procurator U وکیل
solicitors U وکیل
lieutenant U وکیل
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com