Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reception
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
receptions
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
receptivity
U
قدرت پذیرش
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
lodge
U
پذیرایی کردن
lodges
U
پذیرایی کردن
receive
U
پذیرایی کردن از
entertain
U
پذیرایی کردن
lodged
U
پذیرایی کردن
receives
U
پذیرایی کردن از
entertained
U
پذیرایی کردن
entertains
U
پذیرایی کردن
entertainment
U
تفریحات پذیرایی کردن
entertainments
U
تفریحات پذیرایی کردن
to keep open house
U
ازهرکس پذیرایی کردن
to serve oneself
U
از خود پذیرایی کردن
roll out the red carpet
<idiom>
U
حسابی پذیرایی کردن
wait on (someone) hand and foot
<idiom>
U
به هر نحوی پذیرایی کردن
welcome
U
خوشامد گفتن پذیرایی کردن
welcomes
U
خوشامد گفتن پذیرایی کردن
welcoming
U
خوشامد گفتن پذیرایی کردن
do the honors
<idiom>
U
مثل یک مهماندا پذیرایی کردن
welcomed
U
خوشامد گفتن پذیرایی کردن
sensate
U
اماده پذیرش حس احساس کردن
to refuse somebody admittance to something
U
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
benumb
U
بی قدرت کردن
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
receptions
U
پذیرایی
entertainment
U
پذیرایی
entertainments
U
پذیرایی
reception
U
پذیرایی
qualify
U
تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
qualifies
U
تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
traction
U
قدرت کشش بکسل کردن
diffusion
U
کم کردن از قدرت تخلیه فشار
receptors
U
پذیرایی کننده
palor
U
اطاق پذیرایی
parlour
U
اطاق پذیرایی
open house
U
پذیرایی از مهمان
receptor
U
پذیرایی کننده
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
drawing rooms
U
اطاق پذیرایی
drawing room
U
سالن پذیرایی
drawing room
U
اطاق پذیرایی
reception room
U
اتاق پذیرایی
reception rooms
U
اتاق پذیرایی
levee
U
مجلس پذیرایی
parlours
U
اطاق پذیرایی
parlors
U
اطاق پذیرایی
parlor
U
اطاق پذیرایی
accessible
آماده پذیرایی
image degradation
U
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
amusement
U
فریب خوردگی پذیرایی
at someone's beck and call
<idiom>
U
همیشه آماده پذیرایی
at home
U
پذیرایی در ساعت معین
presence chamber
U
اطاق بار یا پذیرایی
red carpet
U
علامت پذیرایی مخصوص
accessibility
U
امادگی برای پذیرایی
amusements
U
فریب خوردگی پذیرایی
hospitalization
U
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
one's d.
U
روز پذیرایی شخص درهفته
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
parlormaid
U
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
to piss off the wrong people
<idiom>
U
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
newest
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
subversion
U
نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
acceptances
U
پذیرش
acceptance
U
پذیرش
admissions
U
پذیرش
admission
U
پذیرش
acceptation
U
پذیرش
acceptance limit
U
حد پذیرش
inductions
U
پذیرش
adoption
U
پذیرش
patients
U
پذیرش
reception
U
پذیرش
induction
U
پذیرش
patient
U
پذیرش
assenting
U
پذیرش
admittance
U
پذیرش
intakes
U
پذیرش
receptions
U
پذیرش
intake
U
پذیرش
assents
U
پذیرش
assent
U
پذیرش
assented
U
پذیرش
admission
U
پذیرش به بیمارستان
rejection
U
عدم پذیرش
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
قابل پذیرش
refusing
U
عدم پذیرش
receptions
U
دریافت پذیرش
sufficiently
<adv.>
U
قابل پذیرش
acceptable
<adj.>
U
قابل پذیرش
admission port
U
دریچه پذیرش
magnetic susceptibility
U
پذیرش مغناطیسی
induction station
U
مرکز پذیرش
adequate
<adj.>
U
قابل پذیرش
acceptance test
آزمون پذیرش
good
[sufficient]
<adj.>
U
قابل پذیرش
satisfactory
<adj.>
U
قابل پذیرش
sufficient
<adj.>
U
قابل پذیرش
admission of liability
U
پذیرش تعهدات
admission rate
U
میزان پذیرش
acceptance of offer
U
پذیرش پیشنهاد
admission requirements
U
شرایط پذیرش
sufficing
<adj.>
U
قابل پذیرش
repulsion
U
عدم پذیرش
tolerability
U
قابلیت پذیرش
social acceptance
U
پذیرش اجتماعی
reception
U
دریافت پذیرش
refused
U
عدم پذیرش
acceptable
U
قابل پذیرش
refuses
U
عدم پذیرش
refuse
U
عدم پذیرش
cry uncle
<idiom>
U
پذیرش شکست
selective admission
U
پذیرش انتخابی
face the music
<idiom>
U
پذیرش نسخه
imprimatur
U
تصویب پذیرش
group acceptance
U
پذیرش گروهی
Reception
U
پذیرش هتل
receptionist
U
متصدی پذیرش
receives
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
rejects
U
عدم پذیرش چیزی
hire out
<idiom>
U
پذیرش برای شغل
susceptible
U
حساس مستعد پذیرش
application study
U
بررسی پذیرش اماد
denials
U
عدم پذیرش حاشا
acceptability
U
قابلیت پذیرش پسندیدگی
readiness to accept
آمادگی برای پذیرش
rejecting
U
عدم پذیرش چیزی
rejected
U
عدم پذیرش چیزی
take a back seat
<idiom>
U
پذیرش پستترین مقام
impassablility
U
غیر قابل پذیرش
receptee
U
افراد مورد پذیرش
bankable
U
قابل پذیرش در بانک
college admission tests
آزمونهای پذیرش دانشجو
susceptive
U
پذیرنده اماده پذیرش
reject
U
عدم پذیرش چیزی
denial
U
عدم پذیرش حاشا
receive
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
market acceptance
U
پذیرش کالا توسط بازار
hearing of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
taking of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
declaration of intention
U
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
acceptance sampling
U
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
keyboard send receive
U
صفحه کلید ارسال- پذیرش
take one's own medicine
<idiom>
U
پذیرش محاکمه بدون شکایت
ksr
U
کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
freeload
<idiom>
U
پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
throw up one's hands
<idiom>
U
توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
write off
<idiom>
U
پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
accept
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepts
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
interactive
U
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
accepting
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
focussed
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focus
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
medium
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
mediums
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
dos
U
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
framing error
U
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
powers
U
قدرت
potency
U
قدرت
capability
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
vigour
U
قدرت
posse
U
قدرت
nerve
U
قدرت
powering
U
قدرت
tension
U
قدرت
authority
U
قدرت
strenght
U
قدرت
ability
U
قدرت
force
U
قدرت
forces
U
قدرت
abilities
U
قدرت
strength
U
قدرت
nerves
U
قدرت
forcing
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com