Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
artillery piece
U
قبضه توپخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
service of the piece
U
مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
Other Matches
pack artillery
U
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities
U
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
hilt
U
قبضه
griped
U
قبضه
premption
U
قبضه
hilts
U
قبضه
section
U
قبضه توپ
sections
U
قبضه توپ
pieces
U
قبضه سلاح
readied
U
قبضه حاضر
readies
U
قبضه حاضر
handles
U
قبضه شمشیر
readying
U
قبضه حاضر
ready
U
قبضه حاضر
handle
U
قبضه شمشیر
section chief
U
رئیس قبضه
piece
U
قبضه سلاح
base mortar
U
قبضه مبنا
manubrium
U
قبضه تفنگ
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
base piece
U
قبضه مبنا
gun captain
U
رئیس قبضه
registered letter with receipt attached
U
نامه سفارشی دو قبضه
drills
U
مشق پای قبضه
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things.
U
کارها را قبضه کردن
drilled
U
مشق پای قبضه
certified mail
U
پست سفارشی دو قبضه
cornering the market
U
قبضه نمودن بازار
drill
U
مشق پای قبضه
pieces
U
قبضه توپ یا تفنگ
gun section
U
یک قبضه توپ با نفرات
piece
U
قبضه توپ یا تفنگ
haft
U
قبضه دسته گذاشتن
manubrium
U
عضو یا قسمت قبضه مانند
They have seized ( dominated) the country.
U
مملکت را قبضه کرده اند
gripe
U
گیره چسبیدن قبضه کردن
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
stock
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
His speech gripped the television viewers ( audience ).
U
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
stocked
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
service practice
U
مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
ordnance
U
توپخانه
artillery
U
توپخانه
gunnery
U
توپخانه
ordnace
U
توپخانه
artillery mount
U
قنداق توپخانه
gunner's party
U
گروه توپخانه
artillery group
U
گروه توپخانه
artillery
U
رسته توپخانه
artillery
U
توپخانه صحرایی
artillery corps
U
رسته توپخانه
artillery corps
U
قسمت توپخانه
division artillery
U
توپخانه لشگری
turrets
U
برج توپخانه
battering train
U
توپخانه محاصره
field atrillery
U
توپخانه صحرایی
division artillery
U
توپخانه لشگر
fieldartillery
U
توپخانه صحرایی
corps artillery
U
توپخانه سپاه
field artillery
U
توپخانه صحرائی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
cannonry
U
توپ و توپخانه
turret
U
برج توپخانه
heavy artillery
U
توپخانه سنگین
hostile artillery
U
توپخانه دشمن
artillery mount
U
سکوی توپخانه
anti aircraft artillery
U
توپخانه ضد هوایی
light artillery
U
توپخانه سبک
gunner
U
جمعی توپخانه
gunners
U
جمعی توپخانه
medium artillery
U
توپخانه متوسط
towed artillery
U
توپخانه کششی
flak
U
توپخانه ضد هوایی
gunnery
U
توپخانه دریایی
self propelled
U
توپخانه خودکششی
antitank artillery
U
توپخانه ضد تانک
gunnery
U
علم توپخانه
artillery battalion
U
گردان توپخانه
artillery branch
U
رسته توپخانه
artillery ammunition
U
مهمات توپخانه
artillerist
U
متخصص توپخانه
army artillery
U
توپخانه ارتش
armored artillery
U
توپخانه زرهی
armored artillery
U
توپخانه زرهدار
artillery brigade
U
تیپ توپخانه
artillery annex
U
پیوست توپخانه
rolling barrage
U
سد اتش غلطان توپخانه
no fire line
U
خط منع اتش توپخانه
spotter
U
دیدبان توپخانه دریایی
gunnery ship
U
ناو اموزشی توپخانه
firing chart
U
طرح تیر توپخانه
fire plan
U
طرح اتش توپخانه
artillery liaison officer
U
افسر رابط توپخانه
artillery preparation
U
تیر تهیه توپخانه
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
artillery fire plan
U
طرح اتش توپخانه
artillery chart
U
طرح تیر توپخانه
air defense artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
artillery carriage
U
قنداق سلاح توپخانه
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
air defense artillery fire unit
U
سکوی توپخانه پدافندهوایی
artillery preparation
U
اتش تهیه توپخانه
aerial field artillery
U
توپخانه محمول هوایی
corps artillery
U
توپخانه همراه سپاه
all available
U
تمام توپخانه موجود
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
active status
U
خط مشی فعال توپخانه
flak
U
توپخانه پدافند هوایی
air and naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
stargauge
U
وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
air defense artillery fire unit
U
یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
fire control
U
دستگاه کنترل اتش توپخانه
batteries
U
حمله با توپخانه ضرب و جرح
air and naval gunfire
U
اتش توپخانه دریایی و هوایی
jato unit
U
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
battery
U
حمله با توپخانه ضرب و جرح
contingent zone of fire
U
منطقه اتش احتمالی توپخانه
ask ask
U
توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
all available
U
کلیه توپخانه حاضر به تیر
plotting room
U
مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
surface mission
U
پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
engagement control
U
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions .
U
توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air spot
U
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air defense artillery controller
U
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
towed
U
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
survey information center
U
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
dry sum
U
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
bombardments
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
spotting line
U
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
mobile employment
U
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
bombardment
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
section chief
U
فرمانده رسد فرمانده قبضه
preempt
U
پیشدستی کردن قبضه کردن
calibration card
U
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
observer
U
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observers
U
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak
U
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
limber chest
U
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
mid range
U
موشک بردمتوسط یا توپخانه بردمتوسط
offset plottin
U
روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com