Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
griped
U
قبضه
hilt
U
قبضه
hilts
U
قبضه
premption
U
قبضه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gun captain
U
رئیس قبضه
ready
U
قبضه حاضر
readying
U
قبضه حاضر
handle
U
قبضه شمشیر
section chief
U
رئیس قبضه
handles
U
قبضه شمشیر
artillery piece
U
قبضه توپخانه
base mortar
U
قبضه مبنا
base piece
U
قبضه مبنا
manubrium
U
قبضه تفنگ
readies
U
قبضه حاضر
readied
U
قبضه حاضر
section
U
قبضه توپ
sections
U
قبضه توپ
piece
U
قبضه سلاح
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
pieces
U
قبضه سلاح
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things.
U
کارها را قبضه کردن
gun section
U
یک قبضه توپ با نفرات
haft
U
قبضه دسته گذاشتن
drilled
U
مشق پای قبضه
certified mail
U
پست سفارشی دو قبضه
drills
U
مشق پای قبضه
pieces
U
قبضه توپ یا تفنگ
drill
U
مشق پای قبضه
registered letter with receipt attached
U
نامه سفارشی دو قبضه
piece
U
قبضه توپ یا تفنگ
cornering the market
U
قبضه نمودن بازار
They have seized ( dominated) the country.
U
مملکت را قبضه کرده اند
manubrium
U
عضو یا قسمت قبضه مانند
gripe
U
گیره چسبیدن قبضه کردن
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
stocked
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
His speech gripped the television viewers ( audience ).
U
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
service practice
U
مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
dry sum
U
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
preempt
U
پیشدستی کردن قبضه کردن
section chief
U
فرمانده رسد فرمانده قبضه
service of the piece
U
مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com