English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surfboat U قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
storm door U درب عایق هوای توفانی
sou'wester U کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
canalboat U قایق مخصوص کانال
skeeter U قایق مخصوص روی یخ
iceboat U قایق مخصوص مسابقه روی یخ
sheet bend U گره مخصوص وصل دو طناب قایق
frostbiter U قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
rumrunner U ادم یا قایق مخصوص حمل مشروبات قاچاق
iceboat U قایق مخصوص رانندگی روی سطح یخزده
whaleboat U قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
shell U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shelling U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shells U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
gaff U میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
scooter U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooters U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
tempestuous U توفانی
gusty U توفانی
boisterous U توفانی
stormier U توفانی
squally U توفانی
stormiest U توفانی
stormy U توفانی
billowing U خیزاب
waving U خیزاب
afflux U خیزاب
waves U خیزاب
billows U خیزاب
waved U خیزاب
billow U خیزاب
billowed U خیزاب
wave U خیزاب
storminess U حالت توفانی
storms U توفانی شدن
squalls U توفانی شدن
tempests U توفانی شدن
squall U توفانی شدن
tempest U توفانی شدن
storming U توفانی شدن
storm U توفانی شدن
stormed U توفانی شدن
the wave heaves U خیزاب بلندمیشودومیافتد
whitecap U سفیدک خیزاب
surf U خیزاب دریاکنار
surfy U دارای خیزاب زیاد
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
lap n U خوردن خیزاب بکنار دریا
land swell U خیزاب یا غلت اب نزدیک کرانه
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
planegency U صدای خیزاب که بکرانه دریا بخورد
rip current U خیزاب یا موج تجاوز کننده بساحل
ground sea U خیزاب دریاکه علت نمایانی نداشته باشد
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
afflux U خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
moist air U هوای تر
red tide [algal bloom] U سرخ خیزاب [سرخ شدن آب دریا در اثرانبوه شدن خزه ها]
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
low air pressure U فشار هوای کم
marine climate U اب و هوای دریایی
air breathing U هوای تنفسی
agglutinant U هوای التیام
marsh malaria U هوای مردابی
blast roasting U تشویه با هوای دم
adverse weather U هوای نامساعد
In the open air. U در هوای آزاد.
out of door U در هوای ازاد
open air U در هوای ازاد
out of doors U در هوای ازاد
liquid air U هوای مایع
queen's weather U هوای باز
humid air U هوای نمناک
heavy weather U هوای خراب
drippy U هوای گرفته
emergency air U هوای اضطراری
exhaust air U هوای خروجی
air U هوای دم هوا
aired U هوای دم هوا
heavy weather U هوای طوفانی
the open U هوای ازاد
compressed air U هوای متراکم
hot blast U هوای دم داغ
compressed air U هوای فشرده
humid air U هوای شرجی
dead air U هوای راکد
circulationg air U هوای در گردش
temperate climate U اب و هوای معتدل
foul weather U هوای نامساعد
stable air U هوای پایدار
sweltered U هوای گرم
swelter U هوای گرم
broken weather U هوای بی قرار
passion U هوای نفس
raininess U هوای بارانی
forced draft U هوای با فشار
swelters U هوای گرم
secondry air U هوای ثانویه
foul weather U هوای خراب
airs U هوای دم هوا
carburetor air U هوای کاربراتور
intake air U هوای ورودی
cold front U جبهه هوای سرد
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
warm fronts U جبهه هوای گرم
torchlight U هوای گرگ ومیش
warm front U جبهه هوای گرم
cold front U پیشان هوای سرد
cold fronts U جبهه هوای سرد
cold fronts U پیشان هوای سرد
heatwaves U موج هوای گرم
heatwave U هوای گرم طولانی
heatwave U موج هوای گرم
ego trips U تسلیم به هوای نفس
ego trip U تسلیم به هوای نفس
tire pressure U فشار هوای لاستیک
owl light U هوای گرگ و میش
dusk U هوای گرگ ومیش
secondary airflow U جریان هوای فرعی
twilight U هوای گرگ ومیش
saturated air U هوای اشباع شده
lowers U هوای گرفته وابری
lowered U هوای گرفته وابری
heatwaves U هوای گرم طولانی
tire inflation U فشار هوای لاستیک
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
liquid air U هوای مایع شده
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
blast U هوای دم کوره بلند دم
blasts U هوای دم کوره بلند دم
mouthpieces U لوله هوای غواص
mouthpiece U لوله هوای غواص
mouthguard U لوله هوای غواص
lowering U هوای گرفته وابری
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
open exercise U ورزش در هوای ازاد
out door court U زمین هوای ازاد
lower U هوای گرفته وابری
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
cooling blower U دمنده هوای سرد
effulge U برق هوای باز
free living U تسلیم هوای نفس
fair weather U دارای هوای صاف
intake air U هوای مکیده شده
cooling air U هوای سرد کننده
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
blow hot U هوای گرم دمیدن
blow cold U هوای سرد دمیدن
bleed air U هوای کمپرس شده
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
air tank U کپسول هوای غواصی
forced draft U هوای تحت فشار
liquid air container U مخزن هوای مایع
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
air compressor U هوای فشرده ساز
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
self will U خود رایی هوای نفس
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
caliduct U پخش کننده هوای گرم
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com