Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
steal one's thunder
<idiom>
U
قاپیدن کلام دیگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
encroachments
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
grasp
U
قاپیدن
ravish
U
قاپیدن
seizes
U
قاپیدن
ravished
U
قاپیدن
seized
U
قاپیدن
ravishes
U
قاپیدن
seize
U
قاپیدن
nab
U
قاپیدن
nabbed
U
قاپیدن
snatching
U
قاپیدن
grasped
U
قاپیدن
grasps
U
قاپیدن
raven
U
قاپیدن
ravens
U
قاپیدن
grab
U
قاپیدن
grabbed
U
قاپیدن
grabbing
U
قاپیدن
grabs
U
قاپیدن
snatch
U
قاپیدن
snatched
U
قاپیدن
snatches
U
قاپیدن
nabbing
U
قاپیدن
snaps
U
قاپیدن
hent
U
قاپیدن
swoop
U
قاپیدن
swooped
U
قاپیدن
nails
U
قاپیدن
nailed
U
قاپیدن
nail
U
قاپیدن
swooping
U
قاپیدن
swoops
U
قاپیدن
snap
U
قاپیدن
nabs
U
قاپیدن
snapped
U
قاپیدن
snapping
U
قاپیدن
seizing
U
قاپیدن
hearts
U
لب کلام
language
U
کلام
languages
U
کلام
heart
U
لب کلام
yerk
U
قاپیدن وبردن
pinches
U
قاپیدن مضیقه
pinch
U
قاپیدن مضیقه
snip
U
بسرعت قاپیدن
snipped
U
بسرعت قاپیدن
snipping
U
بسرعت قاپیدن
catch-phrase
U
تکیه کلام
quibbles
U
نیش کلام
quibbled
U
نیش کلام
quibble
U
نیش کلام
speech recogintion
U
شناخت کلام
gist
U
جان کلام
in other words
<idiom>
U
به کلام دیگر
in other words
<adv.>
U
به کلام دیگر
quibbling
U
نیش کلام
boilerplate
U
تکیه کلام
ad-libs
U
کلام فیالبداهه
ad-libbed
U
کلام فیالبداهه
catch-phrases
U
تکیه کلام
ad-lib
U
کلام فیالبداهه
aphorism
U
کلام موجز
aphorisms
U
کلام موجز
speech recogintion
U
تشخیص کلام
aposiopesis
U
وقفهء کلام
preterition
U
غمض کلام
nutshell
U
ملخص کلام
well spoken
U
خوش کلام
ad-libbing
U
کلام فیالبداهه
well-spoken
U
خوش کلام
speech recogintion
U
بازشناسی کلام
grab off
U
با شتاب گرفتن قاپیدن
seized
U
قاپیدن توقیف کردن
seizes
U
قاپیدن توقیف کردن
seize
U
قاپیدن توقیف کردن
to spar at each other
U
مبادله کلام کردن
He didnt say a word.
U
یک کلام هم حرف نزد
slogans
U
تکیه کلام شعار
slogan
U
تکیه کلام شعار
circumlocution
U
طول وتفصیل در کلام
galimatias
U
کلام غیر مفهوم
The crux of the matter . The quintessence.
U
جان کلام ( مطلب )
gist
U
لب کلام نکته مهم
circumlocutions
U
طول وتفصیل در کلام
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
wrests
U
بزور قاپیدن و غصب کردن
wresting
U
بزور قاپیدن و غصب کردن
wrested
U
بزور قاپیدن و غصب کردن
wrest
U
بزور قاپیدن و غصب کردن
to clutch at anything
U
چیزی را چنگ زدن یا قاپیدن
catchword
U
تکیه سخن مفتاح کلام
speech synthesis
U
ترکیب کلام امیزش سخن
grotesquery
U
کلام یا حرکت بی تناسب و غریب
apothegm
U
کلام موجز امثال و حکم
resumes
U
چکیده کلام ادامه یافتن
resuming
U
چکیده کلام ادامه یافتن
resumed
U
چکیده کلام ادامه یافتن
resume
U
چکیده کلام ادامه یافتن
First food , then talk .
<proverb>
U
اول طعام آخر کلام .
to hog
<idiom>
U
بی پروا برای خود قاپیدن
[اصطلاح]
filibustering
U
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustered
U
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibuster
U
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibusters
U
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
rest
U
دیگران
rests
U
دیگران
regrad for others
U
ملاحظه دیگران
regard for others
U
رعایت دیگران
regard for others
U
ملاحظه دیگران
aside
U
جدااز دیگران
regard for others
U
واهمه از دیگران
et al
U
مخفف و دیگران
What do the others say?
U
دیگران چه می گویند؟
asides
U
جدااز دیگران
prevenance
U
توجه باحتیاجات دیگران
prepotent
U
نیرومندتر از دیگران غالب
mind reading
U
کشف افکار دیگران
infringer
U
متخطی به حقوق دیگران
infringement on others rights
U
تخطی به حقوق دیگران
under one's belt
<idiom>
U
استفاده از تجارب دیگران
vicarious saccifice
U
خودش به جای دیگران
take after
<idiom>
U
مثل دیگران رفتارکردن
one-upmanship
<idiom>
U
توانایی سر بودن از دیگران
spoilsman
U
محل عیش دیگران
to pull the strings
U
دیگران را الت قراردادن
spoiler
U
محل عیش دیگران
mind reader
U
کاشف افکار دیگران
as a warning to others
U
برای عبرت دیگران
an outrage upon justice
U
پایمال سازی حق دیگران
dummy
U
الت دست دیگران
dummies
U
الت دست دیگران
individualized
U
از دیگران جدا کردن
individualised
U
از دیگران جدا کردن
individualize
U
از دیگران جدا کردن
breached
U
تجاوز به حقوق دیگران
individualises
U
از دیگران جدا کردن
individualising
U
از دیگران جدا کردن
breach
U
تجاوز به حقوق دیگران
mind readers
U
کاشف افکار دیگران
individualizes
U
از دیگران جدا کردن
breaches
U
تجاوز به حقوق دیگران
to live at the expense of society
U
بار دیگران شدن
individualizing
U
از دیگران جدا کردن
draw away
U
دیگران را پست سرگذاشتن
splurges
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
interlope
U
پادرمیان کار دیگران گذاردن
john aleay jones
U
جان که نام دیگران جوتراست
To put ones nose into other peoples affairs .
U
درکار دیگران فضولی کردن
scapegoats
U
کسیکه قربانی دیگران شود
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
splurge
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
To pick other peoples brains.
U
از افکار دیگران استفاده کردن
proportion
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
to break the ice
U
دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
splurging
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
scapegoat
کسی که قربانی دیگران شود
to be the odd one out
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
blazing star
U
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
i do not know;try the others
U
من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
competition clause
U
شرط ممانعت از دخول دیگران
draw away
U
جلوتر از دیگران حرکت کردن
scapegoats
U
کسی راقربانی دیگران کردن
Pry not into the affair of others.
<proverb>
U
در کار دیگران مداخله مکن .
to trespass
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to i. upo other's rights
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
run away with
<idiom>
U
سربودن ،بهتراز دیگران بودن
to act independently of others
U
کاری به کار دیگران نداشتن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
spoilsport
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
poked
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
poking
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
copiers
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
Be quiet so as not to wake the others.
U
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
spoilsport
U
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsports
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports
U
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
claptrap
U
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
rain on someone's parade
<idiom>
U
برنامه های دیگران را مختل کردن
sadist
U
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
to interject a remark
U
سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
copier
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
poke
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to put in a piece of work
U
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
upstaging
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
go (someone) one better
<idiom>
U
کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
plagiary
U
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
cool one's heels
<idiom>
U
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
To lay one self open to ridicule .
U
خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
upstages
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstaged
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
sadistic
U
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com