Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
statue law
U
قانون یا قوانین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
illegal
U
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
Other Matches
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
U
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canons
U
قانون کلی قانون شرع
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canon
U
قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
regulations
U
قوانین
pandect
U
قوانین
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
infraction of rules
U
نقض قوانین
radiation laws
U
قوانین تابش
codification
U
تدوین قوانین
joule's laws
U
قوانین ژول
rules committee
U
کمیته قوانین
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
statute book
U
قوانین موضوعه
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
rules of the roads
U
قوانین راه
codex
U
مجموعه قوانین
doctorine
U
قوانین اصلی
rules of chess
U
قوانین شطرنج
rules of engagement
U
قوانین درگیری
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
inland rules
U
قوانین داخلی
codification
U
وضع قوانین
remedial statutes
U
قوانین اصلاحی
interpertation of laws
U
تفسیر قوانین
explanation of laws
U
شرح قوانین
permissive legislation
U
قوانین مخیره
maritime law
U
قوانین دریایی
korte's laws
U
قوانین کرت
conflict of laws
U
تعارض قوانین
conflict of lows
U
تعارض قوانین
zipf's laws
U
قوانین زیف
administrative law
U
قوانین اداری
succession law
U
قوانین وراثت
admiralty law
U
قوانین دریایی
murphy's laws
U
قوانین مورفی
newton's laws of motion
U
قوانین نیوتون
kepler's laws
U
قوانین کپلر
kepler laws
U
قوانین کپلر
hague rules
U
قوانین لاهه
code
U
مجموعه قوانین
gunnery
U
قوانین تیراندازی
forest laws
U
قوانین جنگل
company law
U
قوانین شرکت
labor laws
U
قوانین کار
gas laws
U
قوانین گازها
mendelian laws
U
قوانین مندل
competition rules
U
قوانین رقابت
written laws
U
قوانین مدون
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
s factor
U
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
under these rules
U
بموجب این قوانین
codification
U
جمع وتدوین قوانین
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتن
military justice
U
قوانین جزایی ارتش
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
physical
U
که قوانین نرخ بیت
codification
U
گرد اوری قوانین
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
punitive article
U
قوانین جزایی ارتش
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
provision
U
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
encode
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
rules of procedure
U
قوانین مربوط به روش جاری
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
valid
U
درست , طبق مجموعهای قوانین
encodes
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
conform
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conformed
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
leges
U
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
Talmud
U
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
draconian
U
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
terminal ballistics
U
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
mixed laws
U
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
representative government
U
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
link
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
fixed point notation =
U
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
inferences
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
rules of road
U
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
casuistry
U
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
inference
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
format
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
formats
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
LCP
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
validating
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transferring
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
validate
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transfers
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
syntax
U
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
Gun laws need to be revisited.
U
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
transformational rules
U
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
r.s.c
U
قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
operation
U
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
liberty civil
U
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
the long arm of the law
U
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
boolean operation
U
عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
illegal
U
ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
blue law
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
unallowable digit
U
ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
sheriff
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
protocol
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
layouts
U
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
generator
U
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
protocols
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
generators
U
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
layout
U
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
sheriffs
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
syntax
U
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
forbid
U
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
forbids
U
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
layer
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
knowledge
U
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
texts
U
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
text
U
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
layers
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
convention
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
derivation graph
U
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
conventions
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
cryptographic
U
قوانین رمز گذاری و رمز گشایی داده
experts
U
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert
U
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule
U
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
nisi
U
قانون
statute
U
قانون
lex
U
قانون
edicts
U
قانون
regulation
U
قانون
canon
U
قانون
edict
U
قانون
regardless of the law
U
به قانون
enacment
U
قانون
rule
U
قانون
hess's law
U
قانون هس
code
U
قانون
statutes
U
قانون
legal
U
قانون
laws
U
قانون
acted
U
قانون
law of constant heat sumation
U
قانون هس
act
U
قانون
law
U
قانون
legislation
U
قانون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com