Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mil rule
U
قانون مربوط به رابطه میلیمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mil relation
U
رابطه میلیمی
mil formula
U
رابطه میلیمی
child labour legislation
U
قانون مربوط به کارخردسالان
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
mils trip
U
اشتباه میلیمی
mils trip
U
تغییر سمت میلیمی
psychomancy
U
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
mil gridded oblique
U
عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
okuns law
U
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus
U
رابطه رابطه داخلی
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
I am
[have]
finished with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
canons
U
قانون کلی قانون شرع
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canon
U
قانون کلی قانون شرع
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
correlation
U
رابطه
relevance
U
رابطه
relevancy
U
رابطه
contingence
U
رابطه
relation
U
رابطه
equations
U
رابطه
equation
U
رابطه
respects
U
رابطه
relationship
U
رابطه
relationships
U
رابطه
connexions
U
رابطه
connection
U
رابطه
respect
U
رابطه
linkage
U
رابطه
linkages
U
رابطه
bond
U
رابطه
liaison
U
رابطه نامشروع
liaison
U
بستگی رابطه
liaising
U
رابطه داشتن
liaisons
U
رابطه نامشروع
liaisons
U
بستگی رابطه
liaise
U
رابطه داشتن
positive relation
U
رابطه مستقیم
de broglie relation
U
رابطه دوبروی
relations of production
U
رابطه تولید
relation learning
U
رابطه اموزی
liaises
U
رابطه داشتن
liaised
U
رابطه داشتن
positive relation
U
رابطه مثبت
equivalence relation
U
رابطه هم ارزی
negative relation
U
رابطه معکوس
negative relation
U
رابطه منفی
linear relationship
U
رابطه خطی
interrelation
U
رابطه متقابل
interrelationships
U
رابطه متقابل
lead lag relation
U
رابطه سبقت
functional relation
U
رابطه تابعی
functional relationship
U
رابطه تابعی
relationship
U
رابطه
[ریاضی]
interrelationship
U
رابطه متقابل
flow formula
U
رابطه جریان
fiduciary relationship
U
رابطه امانی
mutual relationship
U
رابطه متقابل
monotonic relation
U
رابطه همسو
corresponds
U
رابطه داشتن
corresponded
U
رابطه داشتن
mil relation
U
رابطه میلیم
correspond
U
رابطه داشتن
incommunicable
U
بدون رابطه
correlation
U
ضریب رابطه
causal link
U
رابطه سببیت
preattunement
U
هم آهنگی
[رابطه ای]
cash nexus
U
رابطه نقدی
bode's relation
U
رابطه بود
binary relation
U
رابطه دوتایی
arithmetic relation
U
رابطه حسابی
tie
U
رابطه برابری
relation
U
رابطه نسبت
lesbianism
U
رابطه جنسی زن با زن
transitive
U
رابطه مجازی
transitive
U
رابطه غیرمستقیم
ties
U
رابطه برابری
definitional equation
U
رابطه تعریفی
preattunement
U
هم کوکی
[رابطه ای]
sonship
U
رابطه فرزندی
contractual relationship
U
رابطه قراردادی
trade-off
U
رابطه جایگزینی
trade off
U
رابطه جایگزینی
trade-offs
U
رابطه جایگزینی
commutation relation
U
رابطه جابجایی
symbiotic relation
U
رابطه همزیستی
causal relationship
U
رابطه علی
terms of trade
U
رابطه مبادله
preattunement
U
وفق
[رابطه ای]
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
cohabited
U
رابطه جنسی داشتن
cohabit
U
رابطه جنسی داشتن
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
intimacy
U
رابطه نامشروع جنسی
cohered
U
رابطه خویشی داشتن
cohabiting
U
رابطه جنسی داشتن
coheres
U
رابطه خویشی داشتن
cohabits
U
رابطه جنسی داشتن
cause and effect relationship
U
رابطه علت و معلولی
sexual intercourse
U
رابطه جنسی مجامعت
disconnection
U
قطع نداشتن رابطه
denouncement
U
اعلان قطع رابطه
stress strain relation
U
رابطه تنش- کرنش
cohering
U
رابطه خویشی داشتن
input output relation
U
رابطه ورودی- خروجی
parent child relationship
U
رابطه پدر و پسر
This does not apply to . . .
U
در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
price system
U
نسبت و رابطه قیمتها با هم
wealth saving relationship
U
رابطه ثروت و پس انداز
to make a connection
U
رابطه ای برقرار کردن
cohere
U
رابطه خویشی داشتن
recurrence relation
[RR]
U
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
difference equation
U
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
break away
U
قطع رابطه کردن
oral intercourse
U
رابطه جنسی دهانی
mass energy relation
U
رابطه جرم و انرژی
divisibility relation
U
رابطه بخش پذیری
[ریاضی]
causal nexus
U
رابطه میان علت و معلول
to correspond with
U
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
average marginal relationship
U
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
habits
U
روش طرز رشد رابطه
thermoelectric
U
وابسته به رابطه برق وحرارت
filiation
U
نسل رابطه پدر و فرزندی
fisher equation
U
این رابطه عبارت است از :
habit
U
روش طرز رشد رابطه
creation of contractual tie
U
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
causality
U
رابطه بین علت ومعلول
to discontinue relations
[with somone]
U
رابطه قطع کردن
[با کسی]
intercommunication
U
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to be together with somebody
U
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
faulty connection
U
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
trade off between inflation and
U
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
to have connections
U
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
to pull strings
U
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to push for an answer
[in reference to something]
U
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
to make friends
[to make connections]
U
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
aerodynamic shape
U
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
subcontrariety
U
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
sugar daddies
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddy
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
the long arm of the law
U
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
fornication
U
رابطه جنسی
[قبل از]
بیرون از ازدواج
[دین]
[حقوق]
to make
[commit]
a faux pas
U
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
hypotaxis
U
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
compatible
U
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
geocoding
U
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
phenology
U
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
U
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody
[to find sexual partners]
U
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pareto distribution
U
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling
U
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
parts explosion
U
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound
U
قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism
U
نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
laws
U
قانون
statutes
U
قانون
regulation
U
قانون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com