Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the law is not retrospective
U
قانون عطف به ماسبق نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
expostfacto
U
عطف به ماسبق نشدن قانون
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
ignorance of the law is no defence
U
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
what is preceded
U
ماسبق
retroactive
U
عطف به ماسبق
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
canons
U
قانون کلی قانون شرع
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canon
U
قانون کلی قانون شرع
The door is jammed.
در باز نمیشود.
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
he takes no notice of it
U
ملتفت نمیشود
non placer
U
موافقت نمیشود
no two leaves are identical
U
دو برگ یکی نمیشود
non-starter
U
طرحی که انجام نمیشود
impossible to get hold of
U
نمیشود گیر آورد
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
non-starters
U
طرحی که انجام نمیشود
leakages
U
به خزانه وارد نمیشود
leakage
U
به خزانه وارد نمیشود
indelible pencil
U
مدادی که خط ان پاک نمیشود
oil is immiscible with water
U
روغن با اب امیخته نمیشود
that does not f.
U
این دلیل نمیشود
He is not to be relied upon.
U
نمیشود به او
[مرد]
اتکا کرد.
no pay nowork
U
پول ندهندکار هم کرده نمیشود
confedration of states
U
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
law fallen into desuetude
U
قانونی که دیگر اجرا نمیشود
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
fine words butter no parsnips
U
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fair words butter no parsnips
U
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
no pains no gains
U
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
inactive
U
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
mistake of law is no defence
U
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
blind hole
U
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
an impersonal deity
U
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
acid fast
U
دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
variables
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
crush hat
U
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
maskable
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
non sequitur nonsensical
U
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
prize courts
U
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
luggable
U
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
morganatic marriage
U
عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
inactive
U
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
full
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
detect
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detecting
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
fullest
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
base band
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
blind keyboard
U
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
reactive mode
U
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
jaggies
U
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
the long arm of the law
U
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
garbage
U
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there
U
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
rigid
U
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
peripheral
U
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
compensating port
U
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
laws
U
قانون
statute
U
قانون
kanoon
U
قانون
hess's law
U
قانون هس
statutes
U
قانون
regulation
U
قانون
legislation
U
قانون
enacment
U
قانون
acted
U
قانون
act
U
قانون
regardless of the law
U
به قانون
canons
U
قانون
lex
U
قانون
rule
U
قانون
code
U
قانون
edict
U
قانون
legal
U
قانون
law of constant heat sumation
U
قانون هس
canon
U
قانون
edicts
U
قانون
nisi
U
قانون
law
U
قانون
lawbreaker
U
قانون شکن
employment act
U
قانون اشتغال
law of use
U
قانون استعمال
einstein's law
U
قانون اینشتاین
demorgans law
U
قانون دمورگان
the spirit of the law
U
جوهر قانون
left hand rule
U
قانون دست چپ
the spirit of the law
U
روح قانون
distribution law
U
قانون توزیع
the letter of the law
U
عبارت قانون
the letter of the law
U
لفظ یا نص قانون
economic law
U
قانون اقتصادی
enactment of law
U
وضع قانون
enactor
U
واضع قانون
law of primacy
U
قانون تقدم
nomological
U
وابسته به قانون
faraday's law
U
قانون فارادی
nomological
U
شبیه قانون
nomography
U
فن قانون گذاری
law of progression
U
قانون پیشروی
extralegal
U
ماورای قانون
nomographer
U
قانون گذار
law of recency
U
قانون تاخر
engels law
U
قانون انگل
nomographer
U
قانون گذاری
law of reflection
U
قانون بازتاب
law of readiness
U
قانون امادگی
engel's law
U
قانون انگل
reflection law
U
قانون بازتاب
law of scarcity
U
قانون کمیابی
fechner's law
U
قانون فخنر
faraday's law
U
قانون فاراده
marioote law
U
قانون ماریوت
violation of law
U
نقض قانون
merkel's law
U
قانون مرکل
contrary to the law
U
مخالف قانون
unwritten law
U
قانون ننوشته
corpus juris
U
روح قانون
corpus juris
U
اساس قانون
constructionist
U
کسیکه قانون
constitutionally
U
مطابق قانون
wagners law
U
قانون واگنر
commercial law
U
قانون تجارت
commutative law
U
قانون جابجایی
matrimonially
U
به قانون زناشوئی
conscription law
U
قانون سربازگیری
conservation law
U
قانون بقا
constitutional low
U
قانون اساسی
mercantile law
U
قانون تجارت
walras law
U
قانون والراس
complainant
[British E]
U
شاکی
[قانون]
coulomb's law
U
قانون کولن
lenz' law
U
قانون لنز
legist
U
قانون دان
to break a law
U
قانون شکنی
legislatrix
U
قانون گذار زن
declaratory statute
U
قانون اعلامی
lextalionis
U
قانون قصاص
legislatress
U
قانون گذار زن
legiskative
U
قانون گذار
lenz's law
U
قانون لنتس
dead letter
U
قانون منسوخ
trapezoidal law
U
قانون ذوذنقهای
crown law
U
قانون جزائی
make law
U
وضع قانون
curie's law
U
قانون کوری
mil rule
U
قانون میلیم
dalton's law
U
قانون دالتون
nationality law
U
قانون تابعیت
tax law
U
قانون مالیاتی
press law
U
قانون مطبوعات
law of contiguity
U
قانون مجاورت
jurisconsult
U
قانون دان
paschen's law
U
قانون پاشن
jurisprudent
U
قانون دان
penal statute
U
قانون جزا
juristic
U
قانون دان
law of contract
U
قانون قرارداد
joule's law
U
قانون ژول
okuns law
U
قانون اوکان
parallel law
U
قانون توازی
law of demand
U
قانون تقاضا
pascal
U
قانون پاسکال
jachson's law
U
قانون جکسون
pascal's law
U
قانون پاسکال
joiting law
U
قانون ژول
peronality of laws
U
ویژگی قانون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com