Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
law of corresponding states
U
قانون حالات متنافر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
law of corresponding states
U
قانون حالات همخوان
hermaprodite
U
کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
conditions
U
حالات
steady state
U
حالات دائم
state diagram
U
نمودار حالات
state table
U
جدول حالات
girlishness
U
حرکات یا حالات دخترانه
piadology
U
شناسایی حالات کودکان
humoursomeness
U
حالات ویژه گوناگون
idols of the cave
U
اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
correspondent
U
متنافر
isomorphic
U
متنافر
corresponding
U
متنافر
correspondents
U
متنافر
crossed reflex
U
بازتاب متنافر
corresponding state
U
حالت متنافر
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
pagination
U
روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
halftone
U
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftones
U
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
f
U
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
e
U
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
hypoid
U
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
foxes
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
mismatch
U
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canon
U
قانون کلی قانون شرع
canons
U
قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
dogging
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dog
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogs
U
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
possitive stagger
U
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
negative stagger
U
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
critical frequency
U
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
c
U
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
the long arm of the law
U
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
regulation
U
قانون
regardless of the law
U
به قانون
hess's law
U
قانون هس
law
U
قانون
legal
U
قانون
kanoon
U
قانون
enacment
U
قانون
statutes
U
قانون
acted
U
قانون
statute
U
قانون
legislation
U
قانون
act
U
قانون
laws
U
قانون
edicts
U
قانون
law of constant heat sumation
U
قانون هس
lex
U
قانون
edict
U
قانون
code
U
قانون
rule
U
قانون
canons
U
قانون
nisi
U
قانون
canon
U
قانون
gas laws
U
قانون گاز
corpus juris
U
اساس قانون
corpus juris
U
روح قانون
clublaw
U
قانون زور
say's law of markets
U
قانون بازارهای سی
coulomb's law
U
قانون کولن
game law
U
قانون شکار
the letter of the law
U
لفظ یا نص قانون
the spirit of the law
U
جوهر قانون
commutative law
U
قانون جابجایی
chain rule
U
قانون زنجیری
commercial law
U
قانون تجارت
governing law
U
قانون حاکم
rule of thumb
U
قانون کلی
graham's law
U
قانون گراهام
commercial code
U
قانون تجارت
conscription law
U
قانون سربازگیری
conservation law
U
قانون بقا
rule of thumb
U
قانون عمومی
constructionist
U
کسیکه قانون
constitutionally
U
مطابق قانون
codification
U
قانون نویسی
contrary to the law
U
مخالف قانون
code civil
U
قانون مدنی
the letter of the law
U
عبارت قانون
the spirit of the law
U
روح قانون
constitutional low
U
قانون اساسی
gay lussac's law
U
قانون گیلوساک
scofflaw
U
قانون شکن
crown law
U
قانون جزائی
tax law
U
قانون مالیاتی
declaratory statute
U
قانون اعلامی
extralegal
U
ماورای قانون
engels law
U
قانون انگل
engel's law
U
قانون انگل
statutory law
U
قانون مدون
enactor
U
واضع قانون
demorgans law
U
قانون دمورگان
enactment of law
U
وضع قانون
substantive law
U
قانون ماهوی
employment act
U
قانون اشتغال
einstein's law
U
قانون اینشتاین
distribution law
U
قانون توزیع
stokes' law
U
قانون استوکس
civillaw
U
قانون مدنی
faraday's law
U
قانون فارادی
faraday's law
U
قانون فاراده
curie's law
U
قانون کوری
dalton's law
U
قانون دالتون
clublaw
U
قانون سرنیزه
charle's law
U
قانون شارل
dead letter
U
قانون منسوخ
scofflaw
U
ناقض قانون
trapezoidal law
U
قانون ذوذنقهای
five second rule
U
قانون 5 ثانیه
chrles' law
U
قانون شارل
civil code
U
قانون مدنی
fechner's law
U
قانون فخنر
statue law
U
قانون یا قوانین
status of limitations
U
قانون مرورزمان
to break a law
U
قانون شکنی
economic law
U
قانون اقتصادی
law of clouser
U
قانون بستار
nomological
U
وابسته به قانون
nomography
U
فن قانون گذاری
nomographer
U
قانون گذار
nomographer
U
قانون گذاری
law of effect
U
قانون اثر
law of election
U
قانون انتخابات
law of frequency
U
قانون بسامد
law of gravitation
U
قانون گرانش
nationality law
U
قانون تابعیت
law of induced current
U
قانون لنتس
nomological
U
شبیه قانون
nomological
U
منطبق با قانون
ohm's law
U
قانون اهم
offense
U
قانون شکنی
law of complimentarity
U
قانون مکملیت
obedient to the law
U
مطیع قانون
obedient to the law
U
پیرو قانون
law of contiguity
U
قانون مجاورت
law of contract
U
قانون قرارداد
mercantile law
U
قانون تجارت
law of demand
U
قانون تقاضا
nomology
U
قانون شناسی
mil rule
U
قانون میلیم
merkel's law
U
قانون مرکل
lextalionis
U
قانون قصاص
law of use
U
قانون استعمال
lawbreaker
U
قانون شکن
lawmaker
U
قانون گزار
left hand rule
U
قانون دست چپ
lenz's law
U
قانون لنتس
legiskative
U
قانون گذار
legislatress
U
قانون گذار زن
legislatrix
U
قانون گذار زن
legist
U
قانون دان
make law
U
وضع قانون
law of scarcity
U
قانون کمیابی
law of nations
U
قانون ملل
law of primacy
U
قانون تقدم
matrimonially
U
به قانون زناشوئی
law of progression
U
قانون پیشروی
marioote law
U
قانون ماریوت
law of readiness
U
قانون امادگی
law of recency
U
قانون تاخر
law of reflection
U
قانون بازتاب
reflection law
U
قانون بازتاب
lenz' law
U
قانون لنز
riot act
U
قانون ضد اغتشاشات
power law
U
قانون توانی
insolvent law
U
قانون درماندگی
insolvent law
U
قانون اعسار
introduce law
U
انشاء قانون
paschen's law
U
قانون پاشن
islamic law
U
قانون شرع
planck law
U
قانون پلانک
jachson's law
U
قانون جکسون
joiting law
U
قانون ژول
joule's law
U
قانون ژول
preamble of a statute
U
مقدمه قانون
press law
U
قانون مطبوعات
gresham's law
U
قانون گرشام
greshams law
U
قانون گرشام
religious law
U
قانون شرع
hauy law
U
قانون هوی
hook's law
U
قانون هوک
raoult's law
U
قانون رائول
hubble law
U
قانون هابل
rambunctious
U
بی قانون و قاعده
ignorance of law
U
جهل به قانون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com