Perdic | قانون جاذبه عمومی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	law of universal gravitation U	قانون جاذبه عمومی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	law of electrostatic attraction U	قانون جاذبه الکترواستاتیکی
	rule of thumb U	قانون عمومی
	penal code U	قانون مجازات عمومی
	law of universal gravitation U	قانون گرانش عمومی
	penal codes U	قانون مجازات عمومی
	rogation U	تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
	rule of law U	قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
	free air anomaly U	اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
	huygen's principle U	قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
	general quarters U	اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
	earth's attraction U	جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
	introduces U	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
	introduced U	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
	introduce U	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
	introducing U	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
	common hardware U	ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
	forced sale U	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
	legalism U	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
	code U	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
	the law is not retroactive U	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
	general porpose U	کارهای عمومی مصارف عمومی
	general orders U	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
	declaratory statute U	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
	law of procedure U	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
	walras law U	براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
	penal statute U	قانون جزایی قانون مجازات
	say's law U	قانون سی . براساس این قانون
	canons U	قانون کلی قانون شرع
	canon U	قانون کلی قانون شرع
	appeals U	جاذبه
	appealed U	جاذبه
	appeal U	جاذبه
	valence U	جاذبه
	attraction U	جاذبه
	law of gravity U	جاذبه
	gravitation U	جاذبه
	gravity U	جاذبه
	attractions U	جاذبه
	absorpthiveness U	قوه جاذبه
	attraction force U	نیروی جاذبه
	electric attraction U	جاذبه الکتریکی
	electromagnetic attraction U	جاذبه الکترومغناطیسی
	electron capture U	جاذبه الکترونی
	electrostatic attraction U	جاذبه الکترواستاتیکی
	capillary attraction U	جاذبه شعریه
	attration U	جاذبه کشندگی
	attractive field U	میدان جاذبه
	attraction of current U	جاذبه میدان
	counter attraction U	جاذبه متقابله
	gravitational attraction U	جاذبه گرانشی
	gravitation U	جاذبه ثقلی
	adhesion U	جاذبه سطحی
	magnetic attraction U	جاذبه مغناطیسی
	attractive force U	نیروی جاذبه
	sex appeal U	جاذبه جنسی
	gravitation U	جاذبه گرانشی
	sexiness U	جاذبه جنسی
	gravitation U	کشش جاذبه
	cohesion U	جاذبه مولکولی
	gravitational constant U	ثابت جاذبه
	gravitational force U	نیروی جاذبه
	gravitational waves U	امواج جاذبه
	coulomb attraction U	جاذبه کولنی
	gravitation U	قوه جاذبه
	marginal productivity law U	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
	intensity of gravity U	شدت با زیادی جاذبه
	scenic attractions U	جاذبه های دیدنی
	geomagnetic U	وابسته به جاذبه زمین
	interionic attraction U	جاذبه بین یونی
	ablatitious U	کاهنده قوه جاذبه
	intermolecular attraction U	جاذبه بین مولکولی
	intensity of gravity U	گرانی یا جاذبه زیاد
	centripetal force U	قوه جاذبه مرکز
	magnetic dip U	قوه جاذبه مغناطیسی
	magnetic dip U	میدان جاذبه مغناطیسی
	gravity U	جاذبه زمین کشش انحراف
	intermolecular attractive force U	نیروی جاذبه بین مولکولی
	cohesion U	التصاق یا قوه جاذبه ذرات
	gravity U	جاذبه زمین درجه کشش
	consolidated dining facility U	تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
	affinities U	نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
	gravitating U	بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
	affinity U	نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
	cohesion U	نیروی جاذبه بین ذرات همگن
	gravitate U	بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
	gravitate U	بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
	gravitated U	بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
	gravitates U	بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
	gravitates U	بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
	gravitating U	بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
	gravitated U	بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
	implied trust U	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
	centriole U	ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
	geotropism U	رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
	neap tide U	دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
	the law does not apply to him U	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
	electrostatics U	بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
	common carrier U	موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
	the long arm of the law U	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
	geotaxis U	گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
	common control U	کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
	ecumenic U	عمومی
	common user U	عمومی
	wider U	عمومی
	widest U	عمومی
	rife U	عمومی
	hackneyed U	عمومی
	general porpose U	عمومی
	wide U	عمومی
	popular U	عمومی
	generic U	عمومی
	generals U	عمومی
	universal U	عمومی
	the public voice U	عمومی
	public U	عمومی
	commonest U	:عمومی
	commonest U	عمومی
	common U	:عمومی
	common U	عمومی
	commoners U	:عمومی
	commoners U	عمومی
	outlining U	خط عمومی
	outlines U	خط عمومی
	outlined U	خط عمومی
	outline U	خط عمومی
	oecumenical U	عمومی
	overt U	عمومی
	general U	عمومی
	collision parameter U	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
	open house U	جشن عمومی
	common grid U	شبکه عمومی
	public relations U	روابط عمومی
	latrine U	مستراح عمومی
	vogue U	عمومی ورایج
	checkup U	معاینه عمومی
	collective call sign U	معرف عمومی
	alameda U	گردشگاه عمومی
	fourth estate U	مطبوعات عمومی
	central war U	جنگ عمومی
	cameralistic science U	مالیه عمومی
	baths U	استخر عمومی
	general practitioner U	پزشک عمومی
	overheads U	هزینههای عمومی
	office U	شغل عمومی
	offices U	شغل عمومی
	public sector U	بخش عمومی
	public schools U	مدارس عمومی
	dispensaries U	داروخانه عمومی
	dispensary U	داروخانه عمومی
	public baths U	استخر عمومی
	bath-house U	حمام عمومی
	general requirements U	نیازهای عمومی
	suffrage universal U	حق رای عمومی
	general elections U	انتخابات عمومی
	general election U	انتخابات عمومی
	public nuisance U	مزاحمت عمومی
	public nuisances U	مزاحمت عمومی
	commonwealth U	ثروت عمومی
	commonwealths U	ثروت عمومی
	plebiscite U	اراء عمومی
	plebiscites U	اراء عمومی
	public opinion U	افکار عمومی
	public utilities U	تسهیلات عمومی
	public warehouse U	انبار عمومی
	state property U	اموال عمومی
	social good U	کالاهای عمومی
	general strike U	اعتصاب عمومی
	records depository U	بایگانی عمومی
	reason of state U	مصالح عمومی
	quasi public U	نیمه عمومی
	potlatch U	جشن عمومی
	general strikes U	اعتصاب عمومی
	common hardware U	قطعات عمومی
	general plan U	نقشه عمومی
	general tariff U	تعرفه عمومی
	general theory U	نظریه عمومی
	general welfare U	رفاه عمومی
	public welfare U	رفاه عمومی
	public library U	کتابخانه عمومی
	public law U	حقوق عمومی
	public interest U	نفع عمومی
	public interest U	منافع عمومی
	general support U	پشتیبانی عمومی
	general supplies U	اماد عمومی
	general supplies U	تدارکات عمومی
	public order U	نظم عمومی
	general psychology U	روانشناسی عمومی
	general quarters U	اسایشگاههای عمومی
	public network U	شبکه عمومی
	general register U	ثبات عمومی
	general relativity U	نسبیت عمومی
	general reserve U	احتیاط عمومی
	general staff U	ستاد عمومی
	general stock U	سهام عمومی
	public institutions U	موسسات عمومی
	public information U	اطلاعات عمومی
	public benefits U	منافع عمومی
	public amnsement U	نمایشگاه عمومی
	public affairs U	روابط عمومی
	public a U	وکیل عمومی