Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blocky
U
قالب دار ساختمان چهارگوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
basic type single tier formwork
U
قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
importing
U
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported
U
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import
U
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize
U
قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
four-square
U
چهارگوش
panes
U
چهارگوش
rectangle
U
چهارگوش
rectangles
U
چهارگوش
pane
U
چهارگوش
quadrilateral
U
چهارگوش
quadrilaterals
U
چهارگوش
quadrangular
U
چهارگوش
quadrant gular
U
چهارگوش
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
traffic stud
U
گلمیخ چهارگوش
foursquare
U
لوزی چهارگوش
four point suspension
U
اویزش چهارگوش
diamond charge
U
خرج چهارگوش
squarish
U
تاحدی چهارگوش
mast frame
U
قاب چهارگوش
squarely
U
بشکل چهارگوش
intertriglyph
U
چهارگوش افریز
quadrant gularly
U
بشکل چهارگوش
rhomboid muscle
U
ماهیچه چهارگوش معین
quarries
U
شیشه الماسی چهارگوش
Golden rectangle
U
پایه های چهارگوش
quarrying
U
شیشه الماسی چهارگوش
box tool
U
قلم تراش چهارگوش
demi-metope
U
[نیمه چهارگوش افریز]
quarry
U
شیشه الماسی چهارگوش
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
scow
U
با قایق چهارگوش حمل کردن
thornback
U
ماهی پهن چهارگوش خاردار
blow-ups
U
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up
U
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow up
U
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
quad rangle
U
چهارگوش چاردیواری که ساختمانهائی گرداگرد ان باشد
tessellate
U
بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
ray
U
ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
cape chisel
U
قلمی برای کندن شکاف یاکنجهای چهارگوش
bags
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
mortarboard
U
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
mortarboards
U
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
squared
U
چهارگوش کردن مربع کردن
squares
U
چهارگوش کردن مربع کردن
square
U
چهارگوش کردن مربع کردن
squaring
U
چهارگوش کردن مربع کردن
construction batalion
U
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
mattered
U
قالب
standard
U
قالب
matter
U
قالب
cake
U
قالب
moulder
U
قالب گر
swage
U
قالب
spectrum
U
قالب
moulding
U
قالب
carcass
U
قالب
kata
U
قالب
carcases
U
قالب
carcasses
U
قالب
clusters
U
قالب
blocks
U
سد قالب
mold
U
قالب
blocked
U
سد قالب
block
U
سد قالب
matrix or matrices
U
قالب
mandrel or dril
U
قالب
close fitting
U
قالب تن
centering
U
قالب
cluster bombs
U
قالب
ingot
U
قالب
sizes
U
قالب
standards
U
قالب
die
U
قالب
laster
U
قالب گر
laster
U
قالب کن
size
U
قالب
split line
U
خط قالب
cluster
U
قالب
cluster bomb
U
قالب
close-fitting
U
قالب تن
unformatted
U
بی قالب
mould
U
قالب
molds
U
قالب
fitted
U
قالب
green sand mold
U
قالب تر
matrixes
U
قالب
matrix
U
قالب
moulded
U
قالب
moulds
U
قالب
forme
U
قالب
cell format
U
قالب سل
mattering
U
قالب
molded
U
قالب
shapes
U
قالب
modeled
U
قالب
model
U
قالب
shape
U
قالب
An ice – cube .
U
یک قالب یخ
foot pocket
قالب پا
burner frame
U
قالب
modelled
U
قالب
template
U
قالب
matters
U
قالب
templates
U
قالب
models
U
قالب
format effector
U
تاثیرکننده قالب
modeller
U
قالب سازی
permanent shuttering
U
قالب ثابت
stretch press die
U
قالب انبساطی
mandril
U
سنبه قالب
cavetto
U
قالب مجوف
mould cavity
U
محفظه قالب
formatted
U
قالب دار
document format
U
قالب مدرک
mold cavity
U
حفره قالب
field template
U
قالب فیلد
molder
U
قالب گیر
A bar of soap. A cake of soap.
U
یک قالب صابون
file format
U
قالب فایل
stripping
U
قالب برداری
molding operation
U
قالب کاری
variable format
U
با قالب متغییر
mold
U
قالب گرفتن
form work
U
قالب بندی
curved mould
U
قالب قوسی
molding pressure
U
فشار قالب
data format
U
قالب داده ها
electrotype
U
قالب برقی
core box
U
قالب ماهیچه
hat block
U
قالب کلاه
moulding
U
قالب گیری
moulding
U
قالب سیم
stamping
U
قالب گیری
sinkers
U
قالب ریز
sinker
U
قالب ریز
modelling
U
قالب سازی
hobs
U
سنبه قالب
hob
U
سنبه قالب
green sand molding
U
قالب ریزی تر
instruction foramt
U
قالب دستورالعمل
form
U
قالب کردن
ingot mould
U
قالب شمش
pig mold
U
قالب شمش
ingots stripper
U
قالب کش شمش
address format
U
قالب نشانی
initialization
U
قالب بندی
forms
U
شکل قالب
forms
U
قالب کردن
formed
U
شکل قالب
formed
U
قالب کردن
form
U
شکل قالب
stunt box
U
قالب بند
formats
U
قالب هیئت
snaps
U
قالب زنی
snapped
U
قالب زنی
snap
U
قالب زنی
founds
U
قالب کردن
found
U
قالب کردن
box caisson
U
صندوق قالب پی
mandrel
U
قالب مرغک
formatting
U
قالب بندی
card format
U
قالب کارت
formwork
U
قالب بندی
laster
U
گاز قالب کش
format
U
قالب هیئت
blocs
U
قالب کردن
bloc
U
قالب کردن
to take a cast of
U
قالب کردن
fuse block
U
قالب فیوز
free format
U
در قالب ازاد
last n
U
قالب کفشدوزی
last n
U
قالب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com