English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
formwork exposed U قالب بندی سطوح مرئی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on screen formating U قالب بندی مرئی
formwork at cirved section U قالب بندی در سطوح منحنی
formwork unexposed U قالب بندی سطوح نامرئی
basic type single tier formwork U قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
light U چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest U چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted U چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
formatting U قالب بندی
formwork U قالب بندی
initialization U قالب بندی
form work U قالب بندی
format file U فایل قالب بندی
off screen formatting U قالب بندی نامریی
shell formwork U قالب بندی غلافی
slip formwork U قالب بندی لغزان
formats U قالب بندی کردن
reformat U قالب بندی مجدد
face fromwork U قالب بندی نهائی
sliding form U قالب بندی کشویی
face formwork U قالب بندی نهایی
face formwork U قالب بندی نما
form lining U پوشش قالب بندی
formlining U پوشش قالب بندی
physical format U قالب بندی فیزیکی
format U قالب بندی کردن
space framing U قالب بندی فضائی
face framework U قالب بندی نما
formwork with vacuum chambers U قالب بندی با خلاء
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
embedded formating command U فرمان قالب بندی مندرج
logical format U قالب بندی یا فرمت منطقی
panel formwork U تخته قالب بندی بتن
data formatting statements U احکام قالب بندی داده ها
automatic forming machine U دستگاه قالب بندی خودکار
frameworks U استخوان بندی قالب چهار دیواری
framework U استخوان بندی قالب چهار دیواری
basic type double tier formwork U قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
high level format U فرمت یا قالب بندی سطح بالا
plaster of Paris U گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
decking U تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
style sheet U الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
import U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize U قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
visible U مرئی
contour U محیط مرئی
visible rising U طلوع مرئی
visible light U نور مرئی
sight glass U شیشه مرئی
visibles U کالاهای مرئی
visible radiation U تابش مرئی
visible U مرئی اشکار
visible spectrum U طیف مرئی
visible setting U غروب مرئی
visible radiation U طیف مرئی
visible horizon U افق مرئی
visible balance U تراز مرئی
tangible assets U دارائیهای مرئی
tangible assets U دارائی مرئی
spectral characteristic U مشخصه مرئی
tangible benefits U منافع مرئی
selenocentric U مرئی از مرکز ماه
invisible U ناپدید غیر مرئی
spectral sensitivity characteristic U مشخصه حساسیت مرئی
visualization U مرئی ساختن سیال
visibles U اقلام مرئی تجارت
videos U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
video U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
tail planes U سطوح دم
blow up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
composite area U سطوح مرکب
At lower levels. U در سطوح پایین تر
energy gap U فاصله سطوح انرژی
auxiliary control surfaces U سطوح فرامین کمکی
aloft U سطوح بالا در بالای
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
isothermal layer U سطوح هم حرارت اب دریا
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
calyculate U دارای سطوح حفره دار
ailavator U سطوح فرامین روی بال
tail boom U پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
fairing U صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
isotherm follower U دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
fogging U مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
bright work U سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
facets U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
air foil U سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
crossed controls U بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
cutting angle U زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
inertia welding U جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
rotor incidence U زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
bulk yarn U نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
inhibiting U اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
actuating horns U اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
actinism U خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
brinelling U دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
moustaches U سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments U طرح بندی صورت بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording U جمله بندی کلمه بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
inscribe U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
biaxial deformation U خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
vane pump U خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
tangible costs U هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
matrix or matrices U قالب
swage U قالب
mould U قالب
standard U قالب
burner frame U قالب
fitted U قالب
size U قالب
sizes U قالب
foot pocket قالب پا
standards U قالب
green sand mold U قالب تر
moulded U قالب
molds U قالب
carcasses U قالب
carcass U قالب
ingot U قالب
unformatted U بی قالب
centering U قالب
carcases U قالب
block U سد قالب
die U قالب
blocked U سد قالب
blocks U سد قالب
mold U قالب
mandrel or dril U قالب
molded U قالب
templates U قالب
template U قالب
shapes U قالب
shape U قالب
laster U قالب کن
laster U قالب گر
moulding U قالب
kata U قالب
mattered U قالب
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com