Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The judge will have the final say on the matter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it will make against us
U
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
he would be sure to like it
U
یقینا انرادوست خواهد داشت
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
on shall from a quo rum
U
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
that book will immortalize him
U
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
case law
U
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
misdirection
U
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.
U
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
arrest of judgment
U
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
runs
U
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run
U
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
minute book
U
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
magistracy
U
قاضی
judge
U
قاضی
judging
U
قاضی
judged
U
قاضی
judges
U
قاضی
pretorian
U
قاضی
kadi or kadee
U
قاضی
recusatio judicis
U
رد قاضی
pretor
U
قاضی
bencher
U
قاضی
cadi
U
قاضی
judicial interrogator
U
قاضی تحقیق
arbiters
U
قاضی داور
judged
U
قاضی دادرس
provost marshal
U
قاضی نظامی
arbitrators
U
قاضی تحکیم
padre
U
قاضی عسکر
examinating magistrate
U
قاضی تحقیق
examing magistrate
U
قاضی تحقیق
judge advocate
U
قاضی عسکر
holy joe
U
قاضی عسکر
the chief justice
U
قاضی القضات
personal knowledge of the judge
U
علم قاضی
stylist
U
قاضی سلیقه
arbitrator
U
قاضی تحکیم
Justices of the Peace
U
قاضی صلحیه
judge
U
قاضی دادرس
judges
U
قاضی دادرس
padres
U
قاضی عسکر
Chief Justice
U
قاضی القضات
chaplain
U
قاضی عسگر
arbiter
U
قاضی داور
Chief Justice
U
قاضی اعظم
stylists
U
قاضی سلیقه
interrogators
U
قاضی تحقیق
interrogator
U
قاضی تحقیق
Justice of the Peace
U
قاضی صلحیه
Chief Justices
U
قاضی اعظم
Chief Justices
U
قاضی القضات
before the jvdges
U
در حضور قاضی
judging
U
قاضی دادرس
chaplains
U
قاضی عسگر
article had two notes
U
داشت
conservation
U
داشت
Soc
U
اصل استقلال قاضی
samson
U
قاضی قدیم اسرائیل
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
coram judice
U
در حضور قاضی اصاع
county magestrate
U
قاضی دادگاه استان
magistrate
U
قاضی دادگاه جنحه
magistrates
U
قاضی دادگاه جنحه
to reckon with out one's host
U
تنها به قاضی رفتن
talent
U
درون داشت
apanage
U
اختصاص داشت
expectation
U
چشم داشت
talented
U
درون داشت
talents
U
درون داشت
he loved her dear
U
اوبسیاردوست داشت
without letted
U
باز داشت
when will women have the vote?
U
خواهند داشت
durst
U
زهره داشت
expectantly
U
با چشم داشت
factum
U
یاد داشت
he adored that woman
U
ان زن رابسیاردوست می داشت
note book
U
دفتریاد داشت
expectations
U
چشم داشت
dwelt
U
منزل داشت
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
praetor
U
قاضی یاافسر مادون کنسول
to bring the matter before a court
[the judge]
U
دعوایی را در حضور قاضی آوردن
puisne judge
U
قاضی پایین رتبه دادرس جز
to bring somebody before the judge
U
کسی را در حضور قاضی آوردن
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
he complained with reason
U
داشت که گله میکرد
annotator
U
یاد داشت کننده
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
U
سرووضع مرتبی داشت
the dog wasled
U
سگ بند در گردن داشت
He was looking for you.
U
داشت دنبالت می گشت
writing pad
U
دسته یاد داشت
to minute down
U
یاد داشت کردن
to make a note of
U
یاد داشت کردن
disposure
U
نمایش عرضه داشت
outlook
U
منظره چشم داشت
to make a minute of
U
یاد داشت کردن
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
he kept me waiting
U
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
marrige of convenience
U
پیوند با چشم داشت
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
i will note it down
U
یاد داشت میکنم
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
block note paper
U
دسته کاغذیاد داشت
to take down
U
یاد داشت کردن
to set down
U
یاد داشت کردن
chaplaincy
U
مقام یا محل کار قاضی عسگر
The judge remained an honest man all his life .
U
قاضی تمام عمرش درستکار ماند
chaplaincies
U
مقام یا محل کار قاضی عسگر
that point was of p interest
U
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
He was running like a madman.
U
عین دیوانه ها داشت می دوید
it weighed kilogrammes
U
بود سه کیلوگرم وزن داشت
prospect of success
U
چشم داشت یا امید کامیابی
durst
U
جرات داشت جسارت کرد
no song no supper
U
تانخوانی شام نخواهیم داشت
he was in purpose to do it
U
در نظر داشت که ان کار رابکند
he sold the good ones
U
هرچه خوب داشت فروخت
All his belongings were stolen .
U
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
She was talking to (with ) a friend .
U
داشت با دوستش صحبت می کرد
The girl was penciling her eyebrows .
U
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
fusileer
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
fusilier
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
U
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
bench warrant
U
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
nemo potest esse simul actor et judex
U
هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
on old woman past sixty
U
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
u.sings
[ and+]
U
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
quinquereme
U
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
marshalsea
U
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
U
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
to preach from notes
U
از روی یاد داشت وضع کردن
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
He tried to conceal the facts.
U
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
pistole
U
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
He wanted to incite the people.
U
قصد داشت مردم راتحریک کند
he made me wait
U
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
acetiam
U
برای عملی تا قاضی بتواند رای خود را بدهد
twill _
U
ان خواهد
that fauit will right itself
U
خواهد شد
lostlabour
U
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
no paternosterŠno p
U
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
of livery
U
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
She married a man old eonugh to be her father.
U
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
groschen
U
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
She was crying over her misfortunes.
U
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
to serve a notice on some one
U
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
attaint
U
محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط
acatalectic
U
قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
perverse verdict
U
رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
he shall go
U
خواهد رفت
he will go
U
خواهد رفت
it will manifest it self
U
اشکار خواهد شد
the secret will open to me
U
خواهد گردید
it askes for attention
U
دقت می خواهد
kreutzer
U
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
He had the air of a frightened(scared)child.
U
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
justiciar
U
قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
She wI'll gradually soften .
U
تدریجا" نرم خواهد شد
do as you please
U
هر چه دلتان می خواهد بکنید
the lord will provide
U
خداوسیله خواهد ساخت
She wI'll survive . She wI'll pull through.
U
زنده خواهد ماند
It wI'll get us into trouble.
U
ما را به درد سر خواهد انداخت
It wI'll prove to be to your disadvantage.
U
بضررت تمام خواهد شد
The folwer wI'll die for want of water.
U
گل از بی آبی خشک خواهد شد
criterion
U
مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
it will give rise to a quarrel
U
مایه ستیزه خواهد شد
It wI'll overtake (befall) everyone.
U
دامنگیر همه خواهد شد
it would be preferble to
U
بهتر خواهد بود
i know that he will come
U
من میدانم که او خواهد امد
She wI'll regret it bitterly.
U
مثل سگ پشیمان خواهد شد
Its color wI'lll fade.
U
رنگش خواهد رفت
the truth will out .
<proverb>
U
یقیقت بر ملا خواهد شد .
What impudence!what never !what cheek!
U
واقعا" که خیلی رو می خواهد !
It wI'll clear up by morning .
U
تا صبح هواصاف خواهد شد
it will manifest it self
U
معلوم خواهد گشت
The tree wI'll die .
U
درخت خشک خواهد شد
Well what does he want now ?
U
خوب حا لاچه می خواهد ؟
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com