English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
morel U قارچ مورکلای خوراکی
morelle U قارچ مورکلای خوراکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
champignon U نوعی قارچ خوراکی
truffle U قارچ خوراکی دنبلان
truffles U قارچ خوراکی دنبلان
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
cantarellus U نوعی قارچ کوهی خوراکی
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
mushrooms U قارچ
fuzz ball U قارچ
mushroomed U قارچ
mushroom U قارچ
fungicid U قارچ کش
mushrooming U قارچ
fungi U قارچ
fungus U قارچ
fungicide U قارچ کش
fungicide U قارچ کس
fungicides U قارچ کش
fungicides U قارچ کس
comestible U خوراکی
chow U خوراکی
cates U خوراکی
edible U خوراکی
chows U خوراکی
meal U خوراکی
meals U خوراکی
eating U خوراکی
viands U خوراکی
fungivorous U قارچ خور
toadstools U قارچ سمی
mucor U قارچ کپک
mycetozoan U قارچ لجنی
mycetophagous U قارچ خوار
deadly poisonous mushroom: destroying angel قارچ سمی
fungiform U قارچ مانند
fairy ring U حلقه قارچ
fairy ring U قارچ حلقوی
mycology U قارچ شناسی
mycophagy U قارچ خواری
fungicidal U کشنده قارچ
toadstool U قارچ سمی
cloud U قارچ اتمی
truffle U قارچ دنبلان
tubers U قارچ دنبلان
tuber U قارچ دنبلان
clouding U قارچ اتمی
spore U تخم قارچ
fungus U قارچ سماروغ
fungoid U قارچ مانند
clouds U قارچ اتمی
truffles U قارچ دنبلان
green meat U گیاه خوراکی
green vegetable U سبزی خوراکی
oysters U صدف خوراکی
trophic level U تراز خوراکی
strawberries U چلیک خوراکی
articles of food U موادغذایی یا خوراکی
oyster U صدف خوراکی
strawberry U چلیک خوراکی
mussles U صدف خوراکی
mushroom anchor U لنگر قارچ مانند
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
mycetozoan U وابسته به قارچ لجنی
mycologist U ویژه گر قارچ شناسی
mold U قارچ انگلی گیاهان
mushrooms on toast U نان تست با قارچ
penicillium U قارچ کپکی سبز
marasmus U قارچ کوچک سفیدهاگ
chanterelle U قارچ زرد خوردنی
ketchup or catchup U سوس قارچ یا سماروغ
fungiform U بشکل قارچ وسماروغ
pinon U تخم خوراکی کاج
salmonberry U تمشک سرخ خوراکی
roughage U مواد خوراکی زبر
periwig U نوعی صدف خوراکی
potherb U سبزیهای معطر خوراکی
pinyon U تخم خوراکی کاج
cero U نوعی ماهی خوراکی
sego U پیاز خوراکی زنبق
larder U گنجه خوراک خوراکی
turbot U ماهی پهن خوراکی
larders U گنجه خوراک خوراکی
cloud top height U ارتفاع صعود قارچ اتمی
lower fungus U قارچ بدون کلاهک هاگ
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
verticillium U قارچ ناقص افت گیاهی
fungicides U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
fungicide U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
shell bean U لوبیایی که مغز ان خوراکی است
sockeye U ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
porgee U ماهی خوراکی دندان دار
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
short order U خوراکی که زود مهیا میشود
porgy U ماهی خوراکی دندان دار
greenling U نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
gemma U نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
spat U : حلزون خوراکی خیلی کوچک
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
hymeneal U وابسته به سطح هاگدارومیوه اور قارچ
burnt offerings U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offering U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
To decay . To go bad . U فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
terrapins U لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
whiting U ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
giblet U احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
snapping turtle U لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
geoduck U نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
terrapin U لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
schizomycete U ارگانیسمهای ریز فاقدکلروفیل که جزء قارچ محسوبند
mycelium U توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
shad U شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
hymeneal U سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
teleutospore U هاگ کامل وبالغ قارچ در اخر دوره باروری
littleneck clam U نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
timbale U خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
green turtle U لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
teliospore U جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
pitting corrosion U سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
clam U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
To go bad . To rot . To spoilt . U خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
dry rot U پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com